اجمالی بر مفموم وسواس
معمولاً افراد از وسواس تصاویری یک بعدی از شخصی را در ذهن دارند که دیوانهوار چیزی را تمیز می کند یا روی یک چیز تثبیت میشود (از رژ لب مک گرفته تا یک اینفلوئنسر اینستاگرام)، وسواس چیزی فراتر است و چندین رشته دارد.به ندرت آن را با تمام تفاوت های ظریفش می بینیم.
اختلال وسواس
در اختلال وسواس، تمام توجه فرد اعم از احساسات و افکار و اعمال به یک موضوع خاص متمرکز میشود که برایش بسیار دردناک است و او را رنج میدهد. این اختلال در افراد مختلف با شدتهای متفاوتی ظاهر میشود و بسته به شخصیت و سایر اختلالات روانی دیگر در فرد، میتواند متغیر باشد. به عنوان مثال، وسواس میتواند در پی دنبال کردن بیش از حد زندگی خوانندگان، هنرپیشگان و سایر افراد تبدیل به اشتیاق غیرمنطقی و غیرعقلانی نسبت به یک فرد یا چیزی، شود.
اشکال مختلف وسواس
شانل سودن، مشاور رواندرمانی، وسواس را به شکلهای مختلف توصیف میکند.
این انواع شامل:
- کمالگرایی،
- رابطه و عشق،
- الوده دیدن همه چیز و ترس از الودگی،
- ترس از ضرر و زیان مالی به خود و دیگران،
- کند بودن در انجام کارها به دلیل اداب خاص
- و افکار مزاحم و خرافی
- به تعویق انداختن تصمیم گیری ها به دلیل شک و تردید
- اسیب زدن و خشونت جنسی
اسیب های وسواس به انسان
- عدم درمان وسواس میتواند منجر به اختلالات شدید در شخصیت و روان فرد شود.
- میتواند به خود و خانواده و اطرافیان و جامعه آسیب برساند.
- مشکلات زیادی ممکن است در شغل و روابط فرد به وجود آید.
- باعث ایجاد بیماری های شایع افسردگی، اختلالات در اشتها و خوردن، اختلال اضطراب، بیماری پارکینسون و بیماری خودشیفتگی است.
انواع اختلال وسواس
اختلال تفکر و سواسی_ اجباری (OCD)
که در آن فرد دچار افکار تکراری و ناخواسته و مزاحم میشود. این افکار معمولاً نگرانیها و ترسهایی درباره اتفاقات ناخوشایند و ناخواسته هستند و فرد را به تکرار کار ذهنی میکشانند. به عنوان مثال، فرد ممکن است به طور مداوم به فکر این باشد که آیا درب خانه را قفل کرده است یا خیر و برای اطمینان مجدداً برگردد و آن را چک کند.
افراد مبتلا به OCD از رفتارهای اجباری برای کنترل و مقابله با اضطراب ناشی از افکار خود استفاده می کنند.
از علائم OCD، اضطراب و افسردگی را می توان نام برد.
شکل دیگری از تفکر وسواسی، نشخوار فکری است که یک مارپیچ فکری منفی است و به نظر می رسد پایان ندارد. هنگامی که فرآیند نشخوار شروع می شود، متوقف کردن آن دشوار است. در مقاله ای جداگانه مفصل تر اختلال تفکر وسواسی (ocd) بیان خواهد شد.
اختلال شخصیت وسواس اجباری (OCPD)
در آن فرد به صورت تکراری و ناخواسته درگیر عملیات خاصی میشود. این عملیات معمولاً شامل شستشو، تمیزکردن، بررسی و تکرار فعالیت وکارهای خاصی است. به عنوان مثال، فرد ممکن است بارها و بارها دستهای خود را بشوید تا احساس تمیزی و آرامش کند یا ممکن است بارها و بارها اشیا را بررسی کند تا اطمینان حاصل کند.
تحقیقات نشان می دهد که مردم به طور متوسط روزانه بیش از ۶۰۰۰ فکر می کنند. در حالی که پرت شدن حواس توسط افکار ناخواسته گاه به گاه غیرعادی نیست، افکار وسواسی چیزی نیستند که بتوانید از ذهن به راحتی و خود به خود بیرون بریزید. در عوض، این نوع تفکر می تواند آنقدر ناراحت کننده و حواس پرت کننده باشد که فکر کردن به هر چیز دیگری چالش برانگیز باشد.
فرق وسواس و نگرانی
- تشخیص فرق وسواس و نگرانی بسیار ظریف و پیچیده و دشوار است و نیاز به توجه ویژه دارد.
- نگرانی معمولاً در حد عقل و منطق است و ممکن است به طور متناوب رخ دهد.
- وسواس فراتر از منطق و عقل است و ممکن است به صورت مداوم و تکراری رخ دهد.
مکانیسم های فرد وسواس
بیشتر افراد از روشهای ناسالمی مانند کناره گیری و رفتار اجباری برای مقابله با افکار وسواسی استفاده میکنند.
- رفتارهای اجباری مانند شستن مکرر دست ها،
- نظم بیش از حد در زندگی که باعث ازار خود و دیگران می شود.
- رفتارهای جنسی خلاف هنجارهای جامعه و انسانیت که به خود فرد و جامعه اسیب می رساند.
- زخمی کردن افراد یا تهدید و قتل و خشونت جنسی. منظور از رفتارهای جنسی خشونت زا رفتار هایی که در رابطه جنسی نرمال بین پارتنرها با رضایت دو طرف صورت می گیرد نیست.
- بلکه فرد برای فرار از فکرهایش دچار اضطراب می شود و برای خاموش کردن اضطراب اعمال تکانشی انجام می دهد و به سکس با افراد متعدد، خود ارضایی و خیانت و تجاوز و اسیب به همجنس و غیر همجنس خود از راه رفتارها و اعمال جنسی دست می زند.
مرز بین جاه طلبی و وسواس باریک تر از آن چیزی است که تصور می کنید. رولند امرسون
وسواس فکری
چه چیزی باعث وسواس یک فرد می شود؟
برخی از محققان ژنتیک و عوامل محیطی و تکانه ها و اختلالات روانی را عامل وسواس معرفی می کنند.
وسواس باعث تبدیل شدن به خودشیفتگی میشود که همراه با نگرانی و وابستگی بیش از حد به فکر، رفتار، عمل و افراد است و کیفیت زندگی را تحت تأثیر قرار میدهد.
به عبارت دیگر، دامنه علایق فرد محدود میشود و توانایی او در تصمیمگیری کاهش مییابد.
چگونه متوجه می شوید که وسواس دارید؟
نشانه های اولیه وسواس شامل عدم توانایی در تنها بودن، فکرهای مداوم درباره موضوعاتی مانند عشق و اشتیاق، حسادت بی دلیل، تمایل به اتحاد و جدا نشدن از لحظه هستند.
طب مدرن وسواس را به عنوان یک نوع خاص از اختلالات روانی می بیند و به آن به عنوان وسواس معروف است.
وسواس می تواند علائمی از بیماری های روانی مانند هیستری، شیدایی، روان پریشی، سندرم تیک یا تورت، صرع، اسکیزوفرنی یا اختلال چند شخصیتی نشان دهد.
افکار مداوم و مزاحم یا تصاویر ذهنی که معمولاً باعث اضطراب و نگرانی فرد می شوند، نیز به وسواس اشاره دارند.
انواع متداول تفکر وسواسی عبارتند از:
- نگرانی بیش از حد در مورد میکروب ها یا آلودگی.
- تثبیت مداوم مشکلات یا وظایف حل نشده.
- تشدید نگرانی در مورد پایبندی به معیارهای مذهبی یا اخلاقی.
- خودگویی منفی مداوم یا انتقاد از خود.
- ترس از آسیب رساندن ناخواسته به دیگران.
- اضطراب ناشی از فراموشی احتمالی چیز مهم.
- ترس از عفونت و بیماری
- ترس از اشتباه و ناکامی
- ترس از از دست دادن کنترل
- ترس از عدم توانایی در انجام وظایف روزمره
- ترس از اتفاقات ناخواسته و ناگوار
- ترس از انتقاد و نقد دیگران
- ترس از انفجار و خسارت فیزیکی
- ترس از از دست دادن عزت نفس
- ترس از انتقال بیماری به دیگران
- ترس از اتلاف وقت و انرژی در امور بیهوده
این وسواس ها می توانند طاقت فرسا و معمولاً ناخواسته و به طور قابل توجهی بر زندگی روزمره و رفاه روانی تأثیر می گذارند.
راه کارهای مدیریت وسواس
۱. افکار خود را تصدیق کنید
برای مدیریت وسواس، اولین گام این است که افکار خود را تصدیق کنید. این بعنوان یک راه حل موثر برای مقابله با افکار مزاحم وسواسی محسوب میشود. به جای سعی در سرکوب این افکار، بهتر است آنها را بپذیرید و به آنها توجه نکنید. این کار میتواند به کاهش تنش و اضطراب ناشی از این افکار کمک کند و زندگی شما را بهبود بخشد.
۲. الگوهای مضر را بشناسید
با افزایش آگاهی متوجه می شوید که درگیر افکار وسواسی هستید، به واکنش های خود توجه کنید. به جای تلاش برای دور کردن این افکار، سعی کنید با آنها روبرو شوید و آنها را بنویسید.
پس از اینکه افکار از ذهن شما خارج شدند، سعی کنید تشخیص دهید که چه عواملی باعث بروز این افکار شده اند. به عنوان مثال، استرس می تواند یکی از عوامل مهم در بروز افکار وسواسی باشد. به ویژه در افراد مبتلا به OCD یا جبری . شناخت و درک این عوامل می تواند در یادگیری روش های مقابله با این الگوهای فکری وسواسی بسیار مهم باشد.
۳. بپذیرید که خارج از کنترل شماست، اما قابل مدیریت است
افکار وسواسی تنها مجموعهای از نورونها در مغز است که شلیک میشوند و با درک عملکرد الگوهای آنها، میتوانید آنها را بهتر مدیریت کنید.
پذیرش افکار وسواسی، تمرکز بر زمان حال و واقعبینی که کنترلی بر آنها ندارید، میتواند به شما کمک کند تا این افکار را مدیریت کنید.
۴. مزایای مدیتیشن و ذهن آگاهی را بررسی کنید
مدیتیشن و ذهنآگاهی میتواند به شما کمک کند تا با افکار و احساساتی که مطرح میشوند، به طور آرام و بدون قضاوت روبرو شوید. این تمرین میتواند به شما کمک کند تا از تأثیرات منفی افکار و تصورات ناراحت کننده کاسته و به طور کلی بهتر با خودتان و دیگران ارتباط برقرار کنید.
شما میتوانید مدیتیشن تمرکز حواس را در هر جایی تمرین کنید.
۵. راه هایی برای پرت کردن حواس خود بیابید
به دنبال یک عامل حواس پرتی باشید. می توانید محیط خود را تغییر دهید یا یک فعالیت جدید را شروع کنید.هر نوع انحراف فکری می تواند به شما کمک کند از تفکر وسواسی خارج شوید.
سعی کنید با یک دوست تماس بگیرید، یک برنامه تلویزیونی تماشا کنید یا به آهنگ های مورد علاقه خود گوش دهید. همچنین، از فعالیت هایی که شما را به یاد هر فکر مزاحم ناخواسته خاصی می اندازد، خودداری کنید، مانند فیلم هایی با مضامین مشابه.
اگر از عوامل محرک دوری کنید، حواس پرتی می تواند به طرز شگفت انگیزی موثر باشد.
۶. تفکر خود را به چالش بکشید
زمان بزارید و افکار وسواسی خود را به چالش کشیده و بررسی کنید. متوجه می شوید که این افکار دقیقاً واقعیت نمیباشند.
روشهای درمان شناختی رفتاری (CBT) میتواند به شما کمک کند که الگوهای فکری مثبت جایگزین افکار منفی کنید.
۷. به دنبال درمان باشید.
اگر افکار وسواس یر شما تاثیر گذاشته، بهتر است به یک متخصص روانشناسی مراجعه تا به شما کمک کند این افکار را کنترل و مدیریت کنید.
از فضای گفتگو برای مقابله با الگوهای وسواسی استفاده کنید و از خانواده کمک بخواهید و درمان زودرس را شروع کنید.
مکانیسم دانشمندان
اختلال در این توانایی میتواند منجر به ناتوانی روانی شود و باعث ایجاد خاطرات و تصاویر ناراحتکننده، توهمات، اضطراب بیمارگونه و انواع وسواس شود که در نهایت به افسردگی و اسکیزوفرنی منجر میشود.
درمان علمی
پژوهشگران اظهار میکنند که قشر جلوی مغز مسئول کنترل اعمال ما است و تأثیر زیادی بر کنترل فکر دارد.
این ناحیه از مغز به عنوان یک تنظیمکننده اصلی عمل میکند و سیگنالها را به قشر حرکتی و هیپوکامپ ارسال میکند.
وقتی افکار خود را سرکوب یا تکرار میکنید، مغز شما تحت تأثیر قرار میگیرد و این تأثیرات بر حافظه و نحوه فکر کردن شما تأثیر میگذارد.
بنابراین، اگر با روشهای مختلف مقابله با وسواس موفق نشدید، بهتر است با یک پزشک متخصص مشورت کنید.