مرسی از مقاله خوبتون من فکر کنم افکارم و حس استرس و ضطرابم مانع برنامه ریزیم میشه

ممنونم از مقاله خوبتون کاش مجدد دوره CBT رو برگزار کنین که ما بتونیم روی افکار خطامون بیشتر کار کنیم

مرسی از مقاله خوبتون این اتفاق برای من در روابط دوستانم اتفاق افتاده و این روزها در حال تمرین شکستن این چرخه هستم و الویتم احترام به خودم هست

ممنون از مقاله خوبتون تا قبل از خوندن کقاله فکر میکردم من در نقش قربانی هستم ولی با خوندن این مقاله منوجه شدم که دیگه در این موقعیت نیستم خوشبختانه ولی افکار خطا زیاد دارم در مورد رابطه

ممنون از مقاله خوبتون مشکل من این هست که اصلا برنامه ها واهدافم رو ننوشتم و ذهنی پیش میرم و اینجوری متوجه پیشرفتم نمیشم مرسی از تمرینات خوب این مقاله و این هفته به صورت عملی انجامشون میدم

ممنون از مقاله ی خوبتون راهکارهای خوب و ومفیدی رو ارایه کردین من برای ماتریس آیزنهاور برام سخت بوده اینکه تشخیص بدم چه جوری کارها رو تقسیم بندی کنم یعنی کدو کارها به کدوم بخش ها تعلق دارن

مرسی از مقاله ی خوبتون بعضی خطاها رو دارم از جمله مولتی تسکینگ و عدم خود مراقبتی

ممنون از ارایه این دوره جذاب دیدن ویدیوها و تموم کردن دوره باز هم جرقه های امید رو شعله ور تر کرد تعریف من از شانس با تعریف دوره دقیقا هم پوشانی داشت ولی خوب جزییات رو نمیدونستم و این دوره وسعت دید من رو وسیع تر کرد و یاد گرفتم چه طور از فرصت هام استفاده کنم و در مواجهه با فرصت هام چه سولاتی از خودم بپرسم و چه طور فرصت هام رو در جهت بهتر شدن زتدگیم به کار ببرم و اینکه نذارم فرصت پیش اومده مانع زندگی من بشه و زندگیم رو مختل کنه به جای بهبود اون

رویایی که به حقیقت پیوست من در یک خانواده بسیار خواب دوست بزرگ شدم و خواب زیاد جز لاینفک زندگی من شده بود جوری که خواب زیاد باعث شده بود که اهمالکاری و تنبلی در من نهادینه بشه.در روز گاهی وقتا ساعت خواب من به ۱۶ ساعت هم میرسید.صبح ها ساعت ده یا یازده از خواب بیدار میشدم و باز بعد نهار میخوابیدم و این شده بود جزی از زندگی من و روتین سازی شده بود.همیشه آرزوم بود شبها ساعت ده بخوابم و صبح ها ساعت ۵ از خواب بیدار بشم ولی یک صدایی درون من میگفت که تو اصلا توانایی انجام همچین کار بزرگی رو نداری.این توانایی برای افراد قدرتمند و با اراده هست و تو اصلا اراده این کار در وجودت نیست.سال ها گذشت من ازدواج کردم و به خاطر همسرم ساعت خوابم تا ۱۲ ساعت کاهش پیدا کردولی باز انگار همیشه کمبود خواب داشتم و خواب مفیدی که ذهنم به آرامش برسه رو نداشتم و همیشه گلایه میکردم که من کم میخوابم و به ساعت خواب بیشتری بدنم نیاز داره.بعد از دو سال مادر شدم و به یکباره زندگی من تغییر بزرگ و اساسی کرد و در طول روز خواب من به سه یا چهار ساعت در روز کاهش پیدا کرد و واقعا من رو اذیت کرد ولی با گذشت دو سال از تولد دخترم بدن من به خواب بین ۷تا۹ساعت عادت کرد و روتین شد.در این زمان من با خانواده راهیار آشنا شدم و در دوره ها شرکت کردم و این باعث شد من از لحاظ روحی و فکری رشد پیدا کنم.در مسیری که داشتم میدونستم که دوره های سحرخیزی هم دارن ولی با پیش زمینه ایی که در مورد خواب در گذشته داشتم این باور در وجود من هنوز به وجود نیومده بود که من هم میتونم یک فرد سحرخیز بشم و ترس از شکست مانع من میشد برای شرکت در این دوره و راه فرار را انتخاب میکردم..من مجدد مادر شدم سال ۱۴۰۰و همزمان مجدد در دوره خودشناسی کودک و تی ای و Cbtشرکت کردم.این دوره ها باعث شد من شناخت بیشتری نسبت به خودم پیدا کنم و مشکلات روحی و روانی خودم رو به صورت ریشه ایی درمان کنم و با شناخت خطاهای فکری خودم در دوره Cbt متوجه شدم این که من نمیتونم سحرخیز بشم هم باور خطا هست و با شرکت در دوره به عنوان یک مادر کودک ۱۸ماهه تونستم که این دوره رو به موفقیت به پایان برسونم.در این دوره من با ساعت خواب مفید آشنا شدم و این خیلی برای من کمک کننده بود خوابیدن و بیدار شدن در این تایم بسیار کمک کننده بود و اون آرامش ذهنی که همیشه در جستجوش بودم رسیدم.در راستای سحرخیزی داشتن هدف و انگیزه هم بسیار مهم هست در این مسیر چون باعث میشه تلاش شما در این مسیر چندین برابر بشه.در این دوره شما با ثبت ساعت خواب و بیداریتون و دیدن نمودار اون میتونین روند پیشرفتتون رو مشاهده کنید.در کنار گروه پشتیبان بسیار حمایت کننده دوره و بودن در کنار جمع خوب صمیمی راهیار شما هم میتونید به این دستاورد برسید.

مرسی از مقاله خوبتون

ممنون از مقاله ی خوبتون

ممنون از مقاله ی خوبتون نکات مفید و جالب و کاربدی داشت

مرسی از مقاله خوبتون برام بسیار مفید بود

مرسی از مقاله ی خوبتون نشخوار فکری در من باعث بالا رفتن اضطراب و استرسم میشه بعضی وقتا باعث میشه دیگه نتونم درست فکر کنم یه جورایی مغزم رو فلج می کنه

مرسی از مقاله خوبتون من متوجه شدم کی و چه جوری دچار نشخوار فکری میشم زمانی که می خوام همه چی رو کنترل کنم

مرسی از مقاله ی خوبتون با هجوم افکار قبل خواب چیکار کنیم؟ این راهکارها که دادید رو من نوشتن رو به صورت جدی یه ده روزی میشه شروع کردم

لذت بردم از خوندن مقالت خیلی زیبا بود و شیرین

این رو من این مدت با سلول به سلول بدنم تجربه کردم و در مسیرش هستم یه جاهایی خیلی سخت بود ولی نتیجه اش ارزش سختیه رو داره

اینکه واقعیت رو بیان کردید و این شجاعت رو داشتید بسیار ارزشمند هست برای ما موفق باشید

منم با دوره های راهیار یاد گرفتم که نترسم از اشتباه کردن در این مسیر

فیلم عالی بود و پیشنهاد من بود برای گروه فیلم

مرسی از مقاله ی خوبتون من تجربه ی درمان با درمانگر رو داشتم و شتید دوست مو رو ببینه ولی درمانگر پیچش مو رو میبینه و مو رو از ماست میکشه بیرون و تجربه ی بسیار عمیق و خوبی هست به شرط صبوری بسیار در این راه

لذت بردم از مقاله ی خوبتون مرسی عالی بود

مرسی از مقاله ی خوبتون

ممنون از مقاله ی خوبتون خیلی نکات خوبی داشت

عالی بود مقالتون

کتاب خواندن را شروع کردم نه برای گریز از زندگی بلکه برای گریز به سمت زندگی، چقدر این جمله برای من الهام بخش بود

سلام ممنون از مقاله ی خوبت زهرا جان این کتاب ترجمه ی فارسیش هم چاپ شده؟

مرسی از مقاله ی خوبت لیلی جان برای من که دارم دوباره کودک درون و تی ای کار میکنم نکات خوبی داشت

بله حجم زیاد کارها باعث شدن حس کلافکی داشته باشم مسولیت هام رو کمتر کردم اهدافم رو واضح تر و کوچک تر کردم و مسیرم رو مجدد ارزیابی کردو و همچنین درمانم رو شروع کردم که کمک شایانی بهم کرد

مرسی لیلی جان از مقاله خوبت و برام جالب بود این آمیختگی احساسات و ترکیبشون و بسیار کمک کننده هست مخصوصا در مبحث cbt

مرسی از شما و نظر ارزشمندتون و چه مثال قشنگی استفاده کردین

بله اگه به جای فاجعه سازی ببینیم که این شکست چی رو داره بهمون میگه اینکه مهارتمون کم هست یا مسیر اشتباه اومدیم و یا ...... در ادامه ی مسیر بهتر راه رو پیدا میکنیم

چه عالی و خوشحالم براتون مفید بوده موفق باشید

خوشحالم که براتون مفید بوده

مرسی ار مقاله ی خوبتون و جقدر درک کردم تک تک کلمات رو

با توجه به محتوای این مقاله، شما در زندگی خود بیشتر احساس تقصیر می کنید یا مسئولیت؟ما بینش هستم فعلا ولی دارم تمرین می کنم به سمت مسولیت پذیری اولین قدم برای مسئولیت پذیری در یکی از حوزه های زندگی تان به عنوان نمونه چه می تواند باشد؟ ادامه دادن تراپی

منم این سریال رو به پیشنهاد شما دیدم و دوستش داشتم مخصوصا اون سکانسی که اون دختر کودک درونش رو تو زندان تو ذهنش میبینه برام الهام بخش بود انگار خود من بود

کودک حتی هنگام شروع اولین کارمان حضور دارد و به رئیس شما ثابت می‌کند که شما مسئولیت پذیر و توانا هستید و احساس غرور می‌کنید چقدر این جمله خوب بود ممنونم از مقاله ی خوبتون

مرسی از مقاله ی خوبتون برای من هم همیشه کوچک کردن اهدافم جواب داده اولش شاید به چشم نیاد ولی در طولانی مدت تاثیرات خودش رو می ذاره

مرسی از مقاله ی خوبتون پیش نویس بازنده شامل کدوم مهارها میشه ؟

مرسی از مقاله‌ی خوبتون

من فکر میکردم یاد گرفتم ولی الان متوجه شدم اصلا با خودم مهربون نبودم

مرسی از مقاله ی خوبتون تمرین این روزهای من گوش دادن به کودک درونم هست پس از سال ها سرکوبش

فیلم جالب و غم انگیزی بود مرسی از مقاله ی خوبت هانیه جون

مرسی از مقاله خوبتون مخوا قسمت معرفی اپ ها و پرامت نوشتن کاربردی بود

ممنونم نادیا جان از نطر ارزشمندت موفقیتت روز افزون

خوشحالم براتون مفید بوده و سعی من بر نوشتن راه حل های کاربردی بود که بتونیم به راحتی نقویتشون کنیم در زندگی روزمره

بیرون زتو نیست هر چه در عالم هست از خود بطلب هر آنچه خواهی تویی من تو ورکشاپ گفتم که من هیچ گونه پذیرشی نسبت به حس خشم و عصبانیتم ندارم و نمیدونم چرا همه حس ها برام قابل قبول هستن جز این حس که لقب مفورترین حس رو به خودش اختصاص داده بود خوب برای دوستانی که هیچ پیش زمینه ای نسبت به من ندارن بگم این خشم من عمر ۲۵ ساله داره و برمیگرده به اوایل دوره نوجوانی و این حس رو من سال هاست که دارم با خودم حملش میکنم و بار بسیار سنگینی روی دوش‌های من بود واقعا برا عذاب آور و اذیت کننده بود خوب با شرکت در دوره ی تی ای حجم بسیار زیاد خشم من کمتر شد و با دوره ی سی بی تی و شناخت باورهای خطا و بالا اومدن بالغم بازم کمتر شد و خیلی کم اگه مثلا قبلا هر روز عصبی میشدم به مرور کمتر شد و این عصبانیتم که من این هفته تجربه کردم رو شاید دو سال بود تحربه نکرده بودم ولی الان خوشحالم که در این وضعیت قرار گرفتم دوره کودک درون هم من فقط برای درمان باقی مونده ی خشمم شرکت کردم و واقعا خودم مونده بودم که چرا من هر کاری میکنم درست نمیشه و الان ریشه اش رو پیدا کردم من گفتم که از اوایل دوره بلوغ و نوجوانی تقریبا راهنمایی که بودم این حس در من شروع به رشد کردن کرد و این خشم من روز به روز بزرگ‌تر شد خوب اون موقع دلایل بسیاری داشت که قبلا بهشون رسیده بودم در دوره ی تی ای و با شناخت مهارها تبعیضاتی که در خانواده بود و دلایل دیگه خوب در این مسیر من به خاطر زود خشمگین و عصبانی شدن و اولین واکنشم به همه اتفاقات بالا اومدن خشمم بود و اطرافیان به جای پیدا کردن راهی برای درمان من متاسفانه من رو مسخره میکردن و گاها از هم نسلی هام طرد شدم و این در لایه های زیرین درونی من مونده بود که متوجه اش شدم و کشفش کردم تو اگه عصبانی بشی دوست داشتنی نیستی و تایید نمیشی و وقتی دوست داشتنی نباشی ارزشمند نیستی با توجه به پیش نویس های ذهنیم تو اگه میخوای دوست داشتنی و ارزشمند باشی پس نباید هیچ وقت عصبانی بشی و بدین گونه من برای خودم هیچ گونه حق عصبانی و خشمگین شدن قایل نبودم و برام قابل پذیرش نبود چون احساس میکردم این عصبانیت کل ارزش وجودی من رو داره میبره زیر سوال و پیدا کردن ریشه ی خشمم در این دوره بزرگترین دستاورد من بود البته که باید اینجا اضافه کنم که من برای بار سوم در این دوره شرکت کردم و به خاطر همین تونستم عمیق تر خودشناسی کنم و احساس می کنم بهترین تصمیمی بود که گرفتم و مجدد شرکت کردم

سلام و درود بدون مقدمه میگم که که این دوره رو بعد از دوره های کودک درون ، مهارهای کودکی و اهمالکاری گذروندم و این دوره گل سر سبد همه شون بود.