عزیز، امتیاز روزانهت رو برای خوندن اولین مقاله دریافت کردی!❤️
خوشحالیم که عضو راهیاری!❤️
به صفحه مقالات برو تا بتونی مقاله بعدی رو بخونی و امتیاز جمع کنی.🦋💜
مسئولیت پذیری یک واژه ی ترسناک است البته اگر با مقصر بودن اشتباه بگیریمش. معمولا وقتی که اوضاع خراب می شود، آسانترین راه گشتن دنبال یک سپر بلاست. مثل فردی که بشود سرزنشش کرد. بنابراین شما سهم مسؤولیت خودتان را قبول نمی کنید. سرزنش رفتار صدمه زننده ای است که نه تنها شما را از مسیر مسیولیت پذیری خودتان کاملا منحرف می کند، بلکه روابطتون رو خراب می کند با این ایده که سایرین، موانعی برای رسیدن شما به اهدافتان هستند.
شما تمرکزتان را محدود می کنید به پذیرش این جریان که یک نفر دیگر یا یک چیز دیگری غیر از خودتان باید سرزنش شود! یک مشکل عمده در این جریان و عادت وجود دارد و آن این است که تا زمانی که شما مسئولیت خود را درهر واقعه نپذیرید هرگز نمی توانید در مسیر رشد شخصی یا شغلی خود قرار بگیرید.
اصلی ترین دلیلی که بسیاری از افراد از قبول مسئولیت امتناع می کنند این است که حس می کنند دارند خودشان را مقصر جلوه می دهند یا سرزنش می کنند. در واقع این یک عکس العمل درست و دقیق به چیزی که در واقع باید قبول مسئولیت در زندگی فرد باشد نیست.
وقتی شما مسئولیت زندگی را می پذیرید به آسانی حیطه ای که می توانید برای تغییر در آن تاثیرگذار باشید را مشخص می کنید بنابراین ممکن است که در موقعیتهای بعدی بازده های خیلی بهتری به دست بیاورید. در این موقعیت شما به هیچ چیز و هیچ کس حمله ور نمی شوید. بلکه راه حل های بالقوه را مشخص و اجرا می کنید. بنابراین مسیولیتپذیری رویکرد خیلی مثبت تر و مؤثرتری از نگرش سرزنش است.
وقتی شما مسئولیتی را توی زندگی می پذیرید، اذعان می کنید که هیچ موقعیتی دائمی نیست. به سادگی می گویید که موقعیت آن جور که شما می خواهید پیش نمیرود و شما باید مسئولیتش را بپذیرید و کارها را به مسیر خودش برگردانید.
رفتارهای زیر به شما کمک می کند که قبول مسئولیت کنید و از عادت مقصر جلوه دادن دیگران در موقعیتی که پیش می آید دست بردارید.
اگه چیزی مانع شما شده است و جلوی پیشرفت شما را به هر طریق گرفته است، خیلی مهم است که بتوانید مشکل را کامل مشخص کنید. تفاوت بین افرادی که بر مشکل غلبه می کنند و افرادی که این کار را نمی کنند، این است که قدم بعدی تمرکز آن ها کجاست؟
افرادی که در غلبه بر مشکلاتشون شکست میخورند، بر خود مشکل تمرکز می کنند. اما افرادی که در غلبه بر مشکلاتشان موفق می شوند، مسئولیت موقعیت به وجود آمده را قبول می کنند. بر شفاف سازی راه حل مقتضی تمرکز می کنند و اقدام لازم و ضروری را انجام میدهند. راه حل مدار بودن یک نشانه واضح افرادی است که قبول مسئولیت می کنند.
تمرکز بر راه حل به جای مشکل به آسانی چیزی که شاید به نظر برسد نیست. همه ی آدمها وقتی کارها خراب میشود اولین اقدام ناخودآگاهانه شان این است که ناامید و عصبی شوند. حتی ممکن است در سر شما، مشکلات اضافه تری که به خاطر بوجود اومدن این مشکل ایجاد می شود هم وارد شود. این مدل فکر کردن اصلا مشکل را حل نمی کند. برای شروع باید تمرین کنیم که به خود اجازه دهیم درحد یک یا دو دقیقه احساس ناکامی کنیم، فقط در حدی که از سیستم طبیعی مان بیاید و رد شود و برود. بعد سریع مسئولیتش را برداریم و برویم به سمت حل مشکل، حتی اگر بتوانیم مستقیما کاری کنیم که مشکل حل شود.
یک لیست از عمل هایی که می تواند همه مسائل را به خط اصلی برگرداند بنویسید و شروع کنید که یکی یکی آن فعالیت ها را در اولین فرصت عملی کنید. این نرمال و طبیعی است که وقتی کارها خراب می شود شما کمی احساس ناکامی کنید مادامی که با دیگران بدرفتاری کنید. احساس و هیجان شما باید تجربه شود ولی اجازه بدهید آن ها جریان پیدا کنند و بروند تا شما بتوانید مسئولیت خود را برای حل مشکل بپذیرید.
وقتی یه چیزی خراب می شود و شما به نتایج نامطلوبی می رسید، همیشه این فرصت هست که (حتی اگه نه تمام قسمت ها) در بخشی از موارد افرادی را سرزنش می کنید. این یکی از آسانترین روشهاست. وقتی یک نفر دیگر اشتباه کرده باشد، شما این عذر و بهانه را دارید که هیچ عملی انجام ندید. اگر واقعا دوست دارید پیشرفت کنید، از انجام این کار دوری کنید.
درست است! ممکن است فرد دیگری اشتباه کرده باشد. اما اگر می خواهید دفعات بعد به نتیجه ی بهتری دست پیدا کنید، لازم است قبول مسئولیت کنید و مشخص کنید که چطور باید مؤثرتر رفتار می کردید؟
شاید مثلا لازم بود شما با افراد دیگه یه صحبتی می کردید. ولی خب این بعید است که تنها راه و مسیری باشد که شما مشخص کردید.
وقتی شما قبول مسئولیت کردید، دیگه جذب بازی سرزنش نمی شوید، روی دستیابی به بهترین بازده تمرکز می کنید. این به این معنی هست که شما مایلید روی همه جوانب موضوع کاوش کنید نه فقط قسمتی که باید در آن قسمت فردی سرزنش شود.
سرزنش معمولا ابزاری است که شما برای دوری از بد جلوه کردن و عدم مقبولیت عمومی از آن استفاده می کنید. این کار از این جهت ضرورت دارد که تجسم قدرت هست و تلاش و رقابتی است برای برنده جلوه دادن خود. برای اینکه احترام کسب کنید و در چشم بقیه ضعیف جلوه نکنید.
اگر شما زیاد درگیر بازی سرزنش شده اید بد نیست روی کودک درون خود کار کنید و از شر والد سرزنشگر و مهارهای کودکی خارج شوید.
بنابراین شما یک نفر دیگر را پیدا می کنید که سرزنش و تقصیر را روی آن فرد سنجاق کنید. این راه باعث منحرف کردن توجه افراد از نقش شما می شود که در آن موقعیت ایفا کرده اید. دست کم می شود گفت هدف شما از این کار همین است اما لازم است که شما به موارد زیر توجه کنید:
این خیلی سخت است که به کسی اعتماد کنید که انگار اصلا اشتباه نمی کند. اصلا باور پذیر نیست.
مردم از بقیه انتظار دارند که گاهی وقتا اشتباه کنن چون می دانند که خودشان هم اشتباه می کنند.
اگر شما فردی هستید که مرتب بقیه را سرزنش می کنید، به گونه ای قلدر و سرزنش گر به نظر می رسید و هیچ کس چنین آدمی را دوست ندارد.
قدرت و اعتماد به نفس ربطی به کمال گرایی ندارد. آن ها زیر مجموعه صداقت، تمامیت و اراده هستند که انقدر روی اهدافتان کار می کنند تا زمانی که شما به هدف مطلوبتون برسید.
اگه شما به جای مسئولیت پذیری اصرار بر سرزنش داری ، خیلی به روابطتان ضربه می زنید. کم کم مثل فرد مصنوعی و قلدر و غرغرویی می شوید که هیچ کس دوستش ندارد، نمیتواند کسی به شما اعتماد کند یا با شما کار کند.
شما می توانید موارد معیوب و مشکلات زندگی تان را به دو ستون تقسیم کنید: مواردی که می توانید کنترلشان کنید و اثربخش باشید، و مواردی که امکان کنترل و تغییرش نیست. حال صرفاً روی مواردی تمرکز کنید که می توانید کنترل و مدیریت کنید. اینکه مدام فکرتان حول محور مسائلی بچرخد که قابل تغییر نیست فقط هدردادن زمان است.
شما می توانید یک مشکل بزرگ را به قسمت های مختلفی تقسیم کنید و صرفاً روی مواردی که می شود تغییرشان داد تمرکز و صرف وقت کنید. خیلی موارد هست که شما می توانید مسئولیتش را به عهده بگیرید به جای اینکه خودتان را بابتش سردرگم کنید.
تمرکز روی مواردی که قابل کنترل نیست هیچ ارزشی به زندگی شما اضافه نمی کند. پس فقط روی موارد قابل کنترل دقت و اقدام و عمل کنید تا نتایج بهتری به دست آورید. اینکه بگویید شما قدرت انتخاب ندارید، یا گزینه ای ندارید یعنی خودتلن را از مسئولیت پذیری راحت کردید.
اینکه مشخص کنید روی چه مواردی می توانید تأثیر بگذارید یک مسأله هست و اینکه واقعاً کاری براشون انجام بدید یک مسأله دیگر. فقط حیطه قبول مسئولیتتان را مشخص کنید. قدم به قدم به سمتش بروید و مآالک ن موقعیت شوید. آن مشکل را کامل واضح کنید. بعد مشخص کنید چه کاری میخواهید در موردش انجام دهید.
این خیلی عالی است که شما در مورد مشکلات صحبت کنید و طریقه حلش را بدانید اما اگر مالکیت کامل موقعیتی که در آن قرار گرفتید را نپذیرید، مطمئن باشید که اگرهم عملکرد مثبتی دارید انجام می دهید فقط هدر دادن وقت است. یادتان باشد، هر چقدر هم راجع به مشکل و ابعادش و چرایی ایجادش صحبت کنید، تا دست به اقدام نزنید، مشکل حل نمی شود.
انصاف فقط یک بهانه است و یک عذر برای تبرئه کردن زمان هایی که شما نمی خواهید مسئولیت پذیری داشته باشید. نگاهی به جهان اطرافتان بیندازید. هیچ چیز منصفانه ای در زندگی وجود ندارد. مثلا چرا باید یه نفر با سلامت کامل در بهترین کشور دنیا و بهترین خانواده به دنیا بیاید و یک نفر با یک مشکل جدی سلامتی به دنیا بیاید و …
وقتی شما روی انصاف تمرکز می کنید؛ از خودتان می پرسید چرا چرا من آخر؟ اما هیچ جوابی به واقع برایش نیست و شما فقط دارید انگار به چیزی یا کسی نگاه می کنید که سرزنشش کنید.
همان طور که قبلا هم بحث شد، مدل فکری سرزنشگر، به شما کمک نمی کند که مشکل را حل کنید، بنابراین شما دارید روی سوالاتی تمرکز می کنید که جوابش را ندارید حتی اگر جوابش را هم داشته باشید به چه دردی میخورد؟ آن جواب کمک کننده نیست.
چه چیزی خراب شده؟ چکار می توانید بکنید تا درست شود؟ا
برای اکثر مشکلاتی که در زندگی به آن برمی خورید، این فرمول همه اطلاعات رو به شما می دهد. این به شما اجازه می دهد که در وهله اول مسئولیت مشکل را بپذیرید و یک گام بالاتر، مسئولیت حل مشکل را هم بپذیرید. اگر شما دلتان می خواهد با فردی صحبت کنید که قسمتی از حل مسأله هست انجامش دهید ولی تمرکزتان روی رفتار فرد باشد نه انصافش!
بنابراین بی خیال بی انصافی و سرزنش ها بشید. قبول مسئولیت کنید و هر فعالیت عملی که لازم است انجام دهید تا مشکل حل شود را به عهده بگیرید. برای رهایی از باورهای غلط که باعث خشم و سرزنش می شود می توانید دوره ی مدیریت و مهندسی فکر را بگذرانید و ذهنتون رو از خطاها پاک کنید.
سرزنش کردن در جوامع مدرن زیاد است، هر زمان یه چیزی خراب می شود ما سریع شروع می کنیم مثل یک شکارچی دنبال مقصر بگردیم.(در حالی که اتفاقات بد می تواند نتیجه ی یک اتفاق غیر عمدی باشد).
اگرچه اتفاقات بد می تواند نتیجه عملکرد عمدی یک فرد برای ضرر و زیان زدن به چیزی باشد، اما اغلب عمدی نیست. سرزنش یک فرد دیگه برای تجربه ناخوشایندی که شما داشتید، ممکن است حال شما را خوب کند اما در دراز مدت اگر شما نگرش سرزنش گر را داشته باشید، به این معنی است که شما به هدفتان نمی رسید.
نگرش مسئولیت پذیری به شما اجازه می دهد که شما به طور واقعی به موقعیت نگاه کنید و حیطه رشد و پیشرفت رو مشخص کنید.
شما بیشتر از اینکه تمرکز کنید روی مشکل و کسی که میخواهید سرزنش کنید؛ تمرکز می کنید به یافته ها و راه حل های مؤثر. وقتی شما مسئولیت می پذیرید، راه حل را خیلی سریعتر پیدا می کنید و در مسیری حرکت می کنید که به شما اجازه می دهد دیگران را اصلاح کنید بدون اینکه باعث شکاف رابطه ها شود.
اگر می خواهید به هدف واقعی خود برسید و از کیفیت رابطه تان لذت ببرید، باید مسئولیت زندگیتان را به عهده بگیرید.
ثبت دیدگاه
ورود برای پیوستن به گفتگو
ماموریت اشتراک نظر
عزیز، امتیاز روزانهت رو برای اولین بازخورد دریافت کردی!❤️
خوشحالیم که عضو راهیاری!❤️
با ثبت یک بازخورد دیگه میتونی بازم امتیاز جمع کنی!🦋💜