ثبت نام دوره هدفگذاری

شما مسئولید نه مقصر!

مسئولیت‌پذیری چیست؟

در کودکی بارها این شعر را با خود زمزمه کردیم که “من نبودم دستم بود  تقصیر آستینم بود”  اما هرچه بزرگ‌تر شدیم، مفهوم این شعر بیشتر از قبل جای خود را در زندگی و روابط ما باز کرد و به یک تراژدی تبدیل شد. ریشه این تراژدی در جابه‌جایی معانی کلمات مسئولیت‌پذیری با مقصریابی است. وقتی حادثه‌ای رخ می‌دهد آسانترین راه این است که دیگری یا شرایط را مقصر بدانیم زیرا که ترجیج می‌دهیم که کامل و بی‌نقص جلوه کنیم. این رویه در تربیت فرزندان هم وجود دارد. معمولا والدین در اکثر اتفاقاتی که تقابلی بین خودشان و کودک باشد کودک را مقصر معرفی می‌کنند زیرا که جایگاه خود را بی عیب و بی‌اشتباه می‌دانند. در نتیجه در بزرگسالی نیز افراد بر طبق الگویی که از والدین خود یاد گرفته‌اند، به دنبال مقصر می‌گردند.

 

مسئولیت‌پذیری کاملا متضاد مقصریابی است.

مقصر جلوه دادن یک مکانیسم آسان است که نود درصد افراد در مواجهه با اتفاقات از آن استفاده می‌کنند. مقصریابی و سرزنشگری به دلیل تربیت دوران کودکی در ضمیر ناخودآگاه ما وجود دارد. زمانی که تحت استرس قرار می‌گیریم و بقای ما چه از لحاظ روانی چه جسمی تهدید می‌شود به عادت‌ها و ناخودآگاه خود برمی‌گردیم. پذیرش مسئولیت حالت تاثیرگذاری دارد و فرد را به جلو سوق می‌دهد در حالیکه مقصریابی صرفا رکود و بزرگنماییست.

ما تا زمانی که نتوانیم فرق تقصیر و مسئولیت و سهم خود در مسئولیت‌پذیری را کشف کنیم در هیچکدام از زمینه‌های شغلی و ارتباطی خود پیشرفت نخواهیم کرد. واژه مقصر را صرفا در مسایل حقوقی و دادگاهی به کار می‌بریم و در مباحث بهداشت روانی و تربیتی، مقصر بودن جایگاهی ندارد.

لایو مسئولیت‌پذیری

لایو ضبط شده را به صورت کامل می توانید در ویدیوی زیر مشاهده کنید:

مسئول با مقصر یکی نیست

هر زمان که خواستید مسئولیتی را به عهده بگیرید اگر ترسیدید که دیگران شما را مقصر بشناسند بدانید که هنوز مفهوم مسئولیت‌پذیری را درک نکرده‌اید.

کاری گروهی را تصور کنید که شما هم جزیی از آن هستید.این کار به هر علتی به نتیجه نرسیده و روال درست خود را در پیش نگرفته است. در این شرایط اگر انتخاب کنید که وضعیت را به شکل و روال درست خودش برگردانید، این کار مساوی با مسئولیت پذیری شماست. یعنی سهم خود را پیدا کردن  و برای جبران، یک سری اقداماتی را انجام دادن تا کار راه بیفتد. این با مقصر بودن و گناهکار بودن کاملا متفاوت است.

برای مثال در یک تصادف افراد به دنبال مقصر می‌گردند تا تمامی تقصیر را گردن او بیندارند. اگر من فرد متضرر باشم مسلما شرایط دلخواهی ندارم. اگر بخواهم در این موقعیت مسئولیت‌پذیر باشم وسهم خود را بردارم به شخص مقابل می‌گویم: درست است که تو با من برخورد کردی ولی شاید اگر من هم حواسم را بیشتر جمع می‌کردم این اتفاق نمی افتاد.این رفتار، تنش را کاهش می دهد و کار را در مسیر درست خود پیش می‌برد.

مثال دیگری که می توان در این زمینه گفت، شکستن ظرفیست که نه من آن را در مکانی گذاشته ام که ریسک شکستن داشته و نه آن را شکسته ام. با این وجود اعلام می‌کنم که مسئولیت آن را می‌پذیرم و خورده شیشه ها را جمع می‌کنم. در اینجا مسئولیت من این بود که وقتی از کنار کابینت رد می‌شدم و می‌دیدم که لیوان در جایی است که ریسک شکستنش بالاست، آن را برمی‌داشتم و در محل مناسبی می‌گذاشتم. بعد از پیدا کردن مسئولیتم قدمی برای جبران بر‌می‌دارم که در این مثال جمع کردن شیشه‌های شکسته است.

سوال اساسی: مسئولیت‌پذیری من در زندگی شخصی خودم چقدر است.

هر فردی در زندگی علاوه بر هویت شخصی خودش نقش های مختلفی را بر عهده دارد. برای مثال نقش‌های مادری، فرزندی، کارمندی، شهروندی و غیره…. . بر طبق این نقش‌ها، مسئولیت‌هایی هم بر عهده‌اش است. در مرحله اول من باید موقعیت‌های مختلفی که در آن‌ها قرار دارم را پیدا کنم. بعد ببینم که در هرکدام از این موقعیت‌ها ونقش‌ها چه مسوولیت‌هایی داشته و دارم و چگونه می‌توانم نقشم را به بهترین شکل ایفا کنم.

زمانی که شخصی مسئولیتی را می‌پذیرد به این معناست که خود را مختار می‌شناسد و محدوده زندگی و فعالیتی که دارد را وسعت می‌دهد. یعنی او هم سهمی دارد در اینکه یک فاجعه یا اتفاق بد رخ ندهد.

 

چرا مسئولیت‌پذیر نیستیم؟

  • ما به جای راه حل روی مشکل تمرکز می‌کنیم

افراد به جای آنکه سهم خود را پیدا کنند تا مجددا آن اتفاق نیفتد به دنبال مقصر می‌گردند. وقتی مقصر را پیدا می‌کنیم او را سرزنش می‌کنیم و دچار عذاب وجدان نمی‌شویم. در طرف مقابل فردی هم که مقصر شناخته شده، به خاطر سرزنش و تنبیهی که دریافت کرده عذاب وجدانش کم می‌شود. در این بین مورد مهمی که به آن پرداخته نشده راه حل مشکل و پیشگیری از وقوع مجدد فاجعه است زیرا که روان طرفین آرام می‌شود. هیچکس شیشه خورده‌ها را جمع نمی‌کند چون افراد در حال جدال و بحث برای پیدا کردن مقصر و انداختن تمام مسئولیت بر گردن یک نفر هستند.

  • احساس گناه باعث تداوم گناه می‌شود

عذاب وجدان مکانیسمی است که ذهن ما به عنوان تنبیه از آن استفاده می‌کند. ما عادت می‌کنیم که به جای مسئولیت‌پذیری سرزنش شویم یا خود را سرزنش کنیم و صرفا “ببخشید” بگوییم و باعث تثبیت و تکرار رفتار اشتباه در فرد شود.

  • برای اینکه مقصر را پیدا کنیم شروع به داستان سازی می‌کنیم.

افکاری را در ذهن می‌بافیم که واقعیت ندارند ونتیجه اش شکست در زندگی و ارتباطمان است.

  • دوست داریم خوب جلوه کنیم.

می‌خواهیم همه پسند و کامل باشیم که البته محال است. فکر می‌کنیم اگر سهمی را بر عهده بگیریم نشان دهنده ضعف ماست و در نتیجه طرد می‌شویم. ما این طرد شدن را مساوی فاجعه و احمق بودن می‌دانیم. برای همین به جای مسئولیت پذیری، توجیه می‌کنیم. توجیه کردن نتیجه تمرکز بر چرایی رفتار به جای راه حل است. این کار عدم مسئولیت پذیری را در فرد تثبیت می‌کند.  ادامه روند مقصریابی باعث ایجاد حس ناامیدی و عصبی شدن در ما و طرف مقابل است. افراد از اینکه مقصر نباشند احساس قدرت می‌کنند. مهم‌تر اینکه مقصر کردن دیگران باعث می‌شود مسئولیتی را برندارند و کاری هم انجام ندهند. این قدرت و سود کاذب باعث تکرار این رفتار می‌شود.

عادت‌ها را به راحتی  نمی‌توان ترک کرد چون لذت‌بخش هستند و به ما جایزه می‌دهند. برای اینکه این عادت از بین برود باید آن‌ را از سطح ناخودآگاه به سطح خودآگاه بیاوریم و آنقدر مسئولیت‌پذیری را  تمرین کنیم که جایگزین تقصیریابی شود و در طی زمان جزئی از ناخودآگاهمان بشود. بحث مسئولیت پذیری جزیی از سواد سفید است وبرعکس سواد سیاه تئوری نیست به همین دلیل اجرای آن نیاز به تمرین مداوم دارد و سخت است.

 

سهم هرکدام از افراد در بلای طبیعی و انسانی که در سطج جامعه رخ می دهد چقدر است؟

شاید گیج شویم که “چرا وقتی یک نفر تکالیفش را انجام نمی‌دهد ما هم به نوبه خود مقصریم؟ خب به ما چه مربوط است؟ در حدی که خودم به وظایفم عمل کنم کافیست.” وقتی مسئولیت خود را کشف نکنیم در معاملات و روابطمان و همچنین ٰسطوح بالاتر صرفا کم‌کاری دیگران را می‌بینیم و از خود غافل می‌شویم. به مرور اطرافیانمان را ظالم و خود را قربانی و بی‌گناه می‌بینیم. بدبینی و بی‌تفاوتی و بی‌مسئولیتی به شکل فاجعه‌باری فراگیر می‌شود و هیچکس نمی‌داند که چگونه سهم خود را به عهده بگیرد.

هرجنایتی که در سطح کلان در دنیا می‌بینیم در ابعاد کوچکتر در زندگی ما هم اتفاق می‌افتد. قبل از اینکه دیگران را حتی در سطوح عالی متهم کنیم به عنوان شخصی که در زندگی خودمان و دیگران سهمی داریم، ببنیم چه مسئولیتی را برنداشته ایم که حالا انتظار داریم دیگران آن را بردارند. در زندگی کوچک خودمان چه قدر با افرادی که یک فاجعه را به وجود آورده‌اند شباهت داریم.

وقتی که یک گوله برفی کوچک از بالای کوه رها می‌شود هر ذره برفی که در مسیر حرکت گوله به آن می‌پیوندد در بزرگ‌تر شدن و قدرت تخریبش موثر است. درجامعه نیز هرکدام از رفتارهای مخرب و کوچک در کنار هم فاجعه‌ای را رقم خواهند زد. افراد یاد گرفته‌اند رفتارهای خود را کوچک بشمارند و بگویند که رفتار یک نفر که تاثیری ندارد. البته باید بدانیم که لزوما همه افراد یک جامعه به شکل مستقیم در فجایع و اتفاقات تاثیرگذار نیستند. هرکدام از ما از طریق ایفای درست نقش‌هایی که درجامعه داریم می‌توانیم در مسایل کلان اثرگذار باشیم

اثرات مسئولیت‌پذیری

درک مسئولیت‌پذیری به ما کمک می‌کند تا نقش خود را درایجاد یک آینده خوب پیدا کنیم و متوجه شویم که چه مقدار خود را دست کم گرفته ایم. زمانی که مسئولیت‌پذیر باشید فکرتان گسترش پیدا می‌کند. اگر بدانید که می‌توانید در پیشگیری از هر فاجعه‌ای سهمی داشته باشید از حالت استیصال و اجبار خارج می‌شوید و خود را مقهور و قربانی شرایط نمی‌بینید.

هرکس به شکلی مسئولیت‌پذیری را درک می‌کند. بینش و آگاهی فرد نسبت به همه عوامل موثر دریک اتفاق و ارتباط زنجیروار آن‌ها با یکدیگر، می‌تواند او را نسبت به نقش خود در آن اتفاق هشیار می‌کند. برداشتن مسئولیت یک عمل خیلی خووب یا بد نیست بلکه یک انتخاب است. این کار هویت افراد را شکل می دهد و آن‌ها را از لحاظ اینکه دامنه اختیار و انتخابشان برای رشدشان چقدر است، اول به خود و بعد به دیگران معرفی می کند.

تمرین:

با توجه به محتوای این مقاله، شما در زندگی خود بیشتر احساس تقصیر می کنید یا مسئولیت؟

اولین قدم برای مسئولیت پذیری در یکی از حوزه های زندگی تان به عنوان نمونه چه می تواند باشد؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پربازدیدترین مقالات

مقالات مرتبط

تحلیل فیلم هندی دنگل Dangal (2016). قسمت دوم
بریم قسمت دوم تحلیل روانشناختی فیلم دنگل رو باهم بخونیم. قسمت اول تحلیل فیلم انگل می تونید از «اینجا» بخونید. دیکتاتوری همیشه محکوم به شکست است  معلم باشی یا مربی یا مدیر یا هر مرجع...
چطور فرد مناسبی برای ازدواج انتخاب کنم؟
انتخاب همسر یک تصمیم بزرگ است و نمی توان آن را ساده گرفت. هنگام انتخاب مردی برای ازدواج، سوالات زیادی از خود بپرسید و آنچه را که می خواهید ارزیابی کنید. نقش و مسئولیت های...
سولوگامی یا ازدواج با خود چیست؟
سولوگامی یعنی با خودتان ازدواج کنید. یعنی شما طی یک مراسم مثل مراسم عروسی، خانواده و دوستان خود را دعوت می‌کنید و در مقابل آینه می‌ایستید و خودتان با خودتان ازدواج می‌کنید. این عمل می‌تواند...
۵ اصل مهم که قبل از ورود به رابطه عاطفی باید بدانید
یکی از مهم‌ترین تصمیمات زندگی ما ورود به رابطه عاطفی و در نهایت ازدواج است. برای اینکه آمادگی لازم را برای این تصمیم و مسئولیت‌هایی که بعد از آن باید به عهده بگیریم پیدا کنیم...
ذهن آگاهی به عنوان محرکی برای تجلی فرد
  مفهوم ذهن آگاهی در سال‌های اخیر به شدت مورد توجه و تحسین قرار گرفته است. خیلی ها براین عقیده هستند انجام اعمال مناسک معنوی توسط ادیان مختلف و اداب معنوی بومیان کشورهای مختلف نیز...