مقاله روانشناسی پول و درآمدزایی به نوشته هاجر یادگاری

روانشناسی پول مبحث جالبی است که اخیرا در دنیا توجه زیادی را به خود جلب کرده است. این مبحث به رابطه ی فکری- رفتاری انسان با پول اشاره می کند که به پیش نویس های ما در دوران کودکی و محیط رشد ما برمی گردد. این مسآله، ناخوداگاه مانع از تلاش جدی برای درامدزایی است.

در این مقاله من سعی دارم به روش ساده شما را با این بحث مهم آشنا کنم.

خیلی از ما صحبت از پول و درامدزایی که می شود خیلی سریع افکار نا امیدکننده ی تورم و گرانی کل فکر و ذهنمان را پر می کند و انگار در یک حصار غیر قابل کنترلی از نا امیدی قرار می گیریم. به این می گویند درماندگی آموخته شده.

[caption id="attachment_18329" align="aligncenter" width="800"]اهمیت پیش نویس های کودکی در نگرش ما نسبت به پول پیش نویس های کودکی ما نقشی مهم در نگرش ما نسبت به پول دارند.[/caption]

درماندگی آموخته‌شده (: Learned helplessness) در علم روانشناسی به شرایطی اشاره می‌کند که در آن افراد بر طبق تجربیات گذشته (مانند سرکوفت‌ها و ناکامی‌های مستمر و طولانی و مداوم) به این نتیجه می‌رسند که کوشش را با پیشرفت مرتبط نمی‌دانند. آنها یادگیرندگانی هستند که فکر می‌کنند هر کاری انجام دهند به موفقیت دست نمی‌یابند. این موضوع نخستین‌بار توسط مارتین سلیگمن مطرح شد.

اکثر ما در زمینه ی درامدزایی و ثروت دچار این طرز فکر و آفت روانی شده ایم. یعنی حتی به این فکر نمی کنیم که خود را در گود بیاندازیم و شانسمان را امتحان کنیم. جالب این است که بسیاری از فرصت ها، اصلا به پول یا سرمایه ی خاصی نیاز ندارد. فقط ما از ترس اینکه:

  • نکند شکست بخورم
  • نکند آبرویم برود
  • نکند جواب ندهد و کلی زمان را از دست بدهم (انگار که از زمان خود چه استفاده های معرکه ای می کنیم)
  • ...

و ده ها پیش داوری خیالی دیگر از گرفتن فرصت پیش آمده منصرف می شویم و گوشه ی امن خود را به خطر کردن (خطری که هیچ عقوبت سختی در پی ندارد) ترجیح می دهیم.

من در این مقاله می خواهم به بخشی از موانع خیالی و ذهنی که به آن «ترمز ذهنی» می گویم برای پرداختن به درآمد و ثروت اشاره کنم. شاید قسمتی از مشکلات ذهنی شما برخاسته از این مواردی باشد که می گویم. امیدوارم که پس از خواندن این مطلب، درهایی برای شما گشوده شود تا بتوانید فرصت های بیشتری را ببینید و از آن ها استفاده کنید.

 

باورهای خیالی ما، ترمزهای ذهنی ما در برابر ثروت

[caption id="attachment_18330" align="aligncenter" width="800"]نقش باورهای خطا در نگرش ما به پول افکار خطا و اتوماتیک نقش مؤثری در جهت گیری ما به پول ایفا می کنند.[/caption]

باورهای حول محور پول و درآمد به قسمت های مختلفی تقسیم می شود. این باورها در نظریه ی CBT با عنوان باورهای اتوماتیک یا افکار خطا شناخته می شوند. افکاری که واقعی نیست و صرفا مانع ساز یا موجب حس های منفی و تلخ هستند. اما انقدر در ذهن ما خوانده شده که کاملا به آن معتقد شده ایم بی آنکه سند و مدرکی برای اثباتش داشته باشیم.

اگر شما با فرایند CBT آشنایی داشته باشید، به محض اشاره به این مسآله متوجه عمق فاجعه ی ناخوداگاه خود و خیانتی که به شما در مورد کسب درامد و شروع کار می کند خواهید شد. پس آماده باشید تا ببینیم ذهن خائن ما چگونه مانع دیدن گنج های رو به روی ما می شود و بدیهیات را برای ما ناممکن جلوه می دهد؟

اولین خطای ذهنی: خطای هیچ یا همه چیز

تفکر هیچ یا همه چیز یا سیاه و سفیدی، تفکر افراد کمال گراست که به شدت به افسردگی و تنبلی منجر می شود. برای افرادی که این خطا را دارند، هرچیز کمتر از کامل، شکست بی چون و چراست!

این افراد در زمینه ی کسب درامد، پس انداز یا ثروت چه می اندیشند؟

- من یا باید یه کار درست حسابی بکنم یا اصلا دست به کاری نمی زنم.

-یا یه پول خوب باید ازش در بیاد یا چه فایده خب؟ به درد نمی خوره.

-باید کل وقتم رو برای یه کار خوب بذارم

-فقط وقتی فلان مهارت لازمه ی کار رو کامل بلد باشم شروع می کنم

-باید یه سرمایه اساسی داشته باشم و الا نمی شه شروع کرد.

-لازمه چندتا مهارت رو درحد عالی بلد باشم تا بشه حرفی برای گفتن داشته باشم.

-یه مهارت کمه خب. تو رزومم چی بنویسم؟

-باید یه رزومه ی قشنگ داشته باشم. پر و پیمون و الا آبروم می ره!

-نباید در کارم هیچ خطا و اشتباهی داشته باشم.

-شکست توی کار افتضاحه!

-باید از همون اول از یه جای بالا شروع کرد، چیه این کارای ریز ریز به درد نخور؟

-مگه با این پولایی که ما داریم می شه کار شروع کرد؟ به درد نمی خوره!

-مگه با این مبلغایی که ما داریم می شه پس انداز کرد؟ به درد نمی خوره.

-برای پس انداز/سرمایه گذاری/شروع کار، باید از یه پدر پولدار داشته باشی یا ارثی چیز ی بهت رسیده باشه. با این شندرغاز هیچ کاری نمی شه کرد.

-وقتی می شه پس انداز کرد که همه ی نیازهای مالیت تامین شده باشه و الا که به درد نمیخوره.

-حالا چقدر مثلا قراره گیرم بیاد؟

 

حالا چند لحظه بیاندیشید که کدامیک از خطاهای بالا را شما هم دارید؟

شما دیگر چه خطاهایی را می توانید به این فهرست اضافه کنید؟ خطای فکری شما بین این خطاها بود یا نه؟

اگر مایلید با دوره ی مهندسی فکر و تصحیح باورهای خطا بیشتر آشنا شوید، این مطلب را ببینید.

خطای دوم:  خطای تعمیم مبالغه آمیز

گاهی ما یک حادثه منفی در یک بخشی از زندگیمان را به تمام بخش‌های دیگر زندگی تعمیم می‌دهیم و با یک نتیجه گیری افراطی احساس بدبختی و ناراحتی در ما شدت پیدا می‌کند. این ناشی از یک خطاهای شناختی به نام خطای شناختی تعمیم افراطی یا تعمیم مبالغه آمیز است که می‌تواند منجر به افسردگی یا اختلال در روابط ما شود.

افکار مربوط به خطای تعمیم مبالغه آمیز در زمینه پول و ثروت

-همه سر آدم کلاه می ذارن.

-همیشه هر وقت کاری رو شروع کردم کم آوردم یا نیمه کاره رها کردم

-هرچی سنگه مال پای لنگه

-من هیچ کنترلی روی پولدار کردن خودم ندارم

-پولدارا پولدار می شن فقیرا فقیر

-هیچ کاری تو این مملکت نمی گیره و موفق نمی شه

-همه می خوان از آدم سو استفاده کنن

-هیچ کس نیست بهم کمک کنه

-به همه باباهاشون کمک کردن پولدار شدن

-به همه ارث رسیده موفق شدن

- مال و ثروت بدبختی میاره

-ثروت منشا فساده

-پول چرک کف دسته!

-من هیچ پولی برای پس انداز کردن ندارم

 

خطای سوم: خطای قضاوت عجولانه (پیش بینی و ذهن خوانی)

[caption id="attachment_18331" align="aligncenter" width="800"]خطای ذهن خوانی خطای ذهن خوانی مانع مهمی در عدم پیشرفت مالی ماست[/caption]

در این خطای شناختی فرد بدون آنکه دلایل و زمینه محکمی وجود داشته باشد نتیجه‌گیری شتابزده می‌کند. خطای شناختی نتیجه گیری شتابزده را می‌توان به خطاهای شناختی ذهن خوانی و تحریف شناختی پیشگویی تقسیم کرد

خطای شناختی ذهن خوانی:

ذهن خوانی به معنای استنتاج کردن از افکار احتمالی طرف مقابل می‌باشد. در واقع شما بدون بررسی کافی نتیجه می‌گیرید که کسی در مورد شما منفی فکر می‌کند و واکنش منفی نشان خواهد داد. شما فرض را بر این می‌گذارید که می‌دانید آدم‌ها چه فکر می‌کنند بی‌آنکه شواهد کافی در مورد افکارشان داشته باشید

افکار مانع ساز مالی در این قسمت می تواند موارد زیر باشد:

  • اگر تقاضای همکاری کنم قبول نمی کند.
  • اگر رزومه ام را ببیند به من می خندد و مسخره ام می کند.
  • بعد از یک روز کار قطعا پشیمان می شود و جوابم می کند.
  • من را نمی شناسد اگر من را ببیند و با من کار کند از من نا امید می شود.
  • قطعا اگر فرم کار پر کنم من را رد می کنند.
  • در ذهنشان در مورد من چه فکری می کنند؟

اما دومین قسمت خطای قضاوت عجولانه پیش گویی است:

خطای شناختی پیش‌گویی کردنفرد پیش‌بینی می‌کند که اوضاع برخلاف میل او در جریان خواهد بود و بدون هرگونه بررسی و تلاش، و بدون شناخت و باور توانمندی‌های خود می‌گوید، آبرویم خواهد رفت. از عهده انجام این کار برنخواهم آمد و اگر افسرده باشید ممکن است به خود بگویید هرگز بهبودی نخواهم یافت. در تحریف شناختی پیشگویی، فرد آینده را با عبارت‌های منفی مرتبط با شکست یا خطر پیش‌بینی می‌کند. مثلا «در امتحان قبول نخواهم شد» یا «این شغل را به دست نخواهم آورد». پیامد رفتاری این خطا بدون شواهد، ناامیدی است که ثمره آن افسردگی، ترس و اضطراب می‌شود..

و اما خطاهای شناختی مانع ساز پول در قسمت پیش گویی

  • من می دونم موفق نمی شم.
  • همه ی پولدارا یه بابای پولدار داشتن کمکشون کرده
  • اگه برم سر کار گند می زنم آبروم می ره بیرونم می کنن
  • اگه کاری رو شروع کنم شکست بخورم چی؟
  • کی میاد به من اعتماد کنه کار بپسره؟
  • کی میاد از من خرید کنه؟
  • پول خوشبختی نمیاره
  • حالا بیام کلی هم وقت و انرژی بذارم یا حتی سرمایه، اگه نگیره چی؟
  • اگه خطا کنم؟ اگه آبرو بره؟ اگه نتونم؟ اگه از پسش بر نیام؟
  • اگه دلار گرون بشه؟ اگه طلا گرون بشه؟
  • اگه طلا بخرم بکشه پایین؟
  • اگه خونه بخرم بیاد پایین؟ اگه بالا نره؟
  • اگه پولمو پس انداز کنم ارزشش بیاد پایین؟ پس بهتره خرج کنم خوش باشم.
  • اگه تو این دوره سرمایه گذاری کنم به درد نخوره چی؟
  • اگه این کلاسو بگذرونم بی فایده باشه چی؟
  • پول دراوردن خیلی سخته من نمی تونم. کشش ندارم

 

چهارمین خطا: خطای باید ها

گرفتار کردن خودمان در زنجیره‌ای از بایدها و نبایدها یکی از عواملی است که احساسات منفی را در ما تقویت می‌کند. اگر بتوانیم بایدهای ذهنیمان را تعدیل کرده و همیشه برای هر احتمالی درصدی قایل شویم خیلی آسان‌تر می‌توانیم با وقایع ناخوشایند روبرو شده و آنچه که روی می‌دهد را به شکلی منطقی بپذیریم. خیلی اوقات ما برای خود و اطرافیان خود قوانینی در ذهن طراحی می‌کنیم و در صورتی که آنها از قوانین خودساخته ما سرپیچی کنند خشمگین و ناراحت شده و درصدد تنبیه خود یا آنها برمی‌آییم.

 

برخی از عبارات باید دار که مانع موفقیت مالی ما می شوند:

  • من باید تو کار بهترین باشم
  • من نباید شکست بخورم
  • باید از اول به من یه حقوق عالی بدن
  • باید محل کارم به منزل نزدیک باشه
  • نباید کارم به بقیه ی ابعاد زندگیم ضربه بزنه
  • باید کارمو حتما دوست داشته باشم
  • باید همه مخارجم تامین بشه بعد پس انداز رو شروع کنم
  • باید مامان و بابام بهم پول بدن حتما
  • نباید از مامان و بابا و همسرم برای شروع کار یا سایر مخارجم پول بگیرم
  • باید خودم تآمین سرمایه اولیه بکنم
  • باید اول خونه و ماشینمو بخرم بعد شروع به سرمایه گذاری یا پس انداز کنم
  • نباید برای شروع کار از کسی کمک بگیرم
  • باید همش روی پای خودم بایستم

 

سخن آخر

ما شبیه این خطاها بسیار داریم. شاید بی اغراق بشود گفت که در هر ده قسمت خطای فکری، می توان باورهای مانع ساز و ترمزهای ذهنی درامدزایی را پیدا کرد. پس ازین ببعد، اگر زمانی به مشکلات مالی و نبود شغل فکر کردید، به یاد ترمزهای ذهنی تان بیفتید و فکر کنید آیا ممکن است شما هم درگیر یک یا چند قلم از این افکار مانع ساز باشید؟

اگر مایل بودید بیشتر در زمینه ی این باورهای خطای مانع ساز و راه برون رفت از آن ها بدانید، می توانید وارد کانال تلگرامی راهیار شوید و بیشتر از راز عقب ماندگی مالی خود با خبر شوید.

خوشحال می شم نظراتتون رو زیر مقاله به اشتراک بگذارید.

هاجر یادگاری

هاجر یادگاری

ثبت دیدگاه

0 دیدگاه

ورود برای پیوستن به گفتگو