عزیز، امتیاز روزانهت رو برای خوندن اولین مقاله دریافت کردی!❤️
خوشحالیم که عضو راهیاری!❤️
به صفحه مقالات برو تا بتونی مقاله بعدی رو بخونی و امتیاز جمع کنی.🦋💜
اینشتین گفت: همه ی افراد با استعداد هستند، اما اگر شما یک ماهی را بر اساس تواناییش در بالا رفتن از درخت بسنجید، آن ماهی تمام عمرش را بر این باور خواهد گذارند که یک بی دست و پای احمق است.
من از ریاضی متنفر بودم. زمانی که مدرسه می رفتم نمره های ریاضی و بعد هم در دانشگاه دوره ی لیسانس نمره های آمارم افتضاح بود! درحدی که درس رو نیفتم. باور کرده بودم نمی تونم از پس این مدل درس ها بر بیام. اما به طور اتفاقی سر راهم دوستی قرار گرفت که شروع کرد به صورت مفهومی و کاربردی آمار رو بهم یاد دادن. اونم آمار استنباطی! بعد از یه مدت انقدر به آمار مسلط شدم که نه تنها پروژه های سنگین دانشجوها رو انجام می دادم، بلکه دوره ی آموزشی هم تهیه کردم و کتاب آموزش گام به گام اس پی اس اس رو هم نوشتم! من خنگ نبودم. فقط آموزگارهای من بلد نبودن چطور این استعداد من رو نمایون کنند و من باورکرده بودم خنگم! و این ظلمی هست که مدرسه به ما می کنه!
از جمله فیلم های فوق العاده ای که اخیرا دیدم فیلم رادیکال(Radical) ساختهی کریستوفر زالا بود. این فیلم داغ دلم رو تازه کرد و انگار از زبون من حرف می زد. می دونم اگر شما هم این فیلم رو دیده باشید با من هم عقیده اید و دست کم یکی دوتا خاطره از خنگ به نظر رسیدن در مدرسه رو به یاد میارید. بریم که باهم این فیلم رو بررسی کنیم.
داستان فیلم که بر اساس واقعیت ساخته شده، دربارهی معلمی است که در یکی از فقیرترین مناطق مکزیک با روشهایی خلاقانه، زندگی و نگرش دانشآموزانش رو متحول میکنه.
در این مقاله، قراره از منظر روانشناسی به تحلیل این فیلم بپردازیم؛ بررسی کنیم که چطور یک رویکرد انسانی و روانشناختی در آموزش، میتونه اثراتی عمیق، پایدار و رهاییبخش داشته باشه. همچنین به نقش معلم، محیط، اعتماد، و سبکهای یادگیری از دیدگاه روانشناسی شناختی و مثبتنگر نگاهی دقیقتر میاندازیم.
شخصیت اصلی فیلم، سرجیو خواریز، برخلاف سیستم آموزشی سنتی، نه به دنبال انتقال صرف اطلاعات، بلکه به دنبال ایجاد «کنجکاوی» در ذهن کودکان است. در روانشناسی رشد، یکی از عناصر حیاتی در فرآیند یادگیری، برانگیختگی درونی (Intrinsic Motivation) است. طبق نظریهی دسی و رایان (Self-Determination Theory)، سه نیاز اصلی روانشناختی انسان برای رشد، عبارتند از:
احساس شایستگی (Competence)
احساس خودمختاری (Autonomy)
احساس تعلق (Relatedness)
سرجیو دقیقاً همین سه مؤلفه را با رفتار و سبک آموزش متفاوتش، در کلاس ایجاد میکند. او به بچهها احساس توانایی میدهد، اجازه میدهد از مسیرهای خلاقانه خودشان فکر کنند، و از همه مهمتر، به آنها حس دیده شدن و ارزشمندی میبخشد.
در بیشتر مدارس سنتی، تمرکز بر اشتباه نکردن است، نه یاد گرفتن. اما در فیلم رادیکال، ما با کلاسی مواجهیم که در آن، اشتباه بخشی طبیعی از فرایند یادگیری محسوب میشود. این نگاه، کاملاً منطبق با آموزههای روانشناسی مثبتنگر (Positive Psychology) است که تأکید دارد رشد، تنها در محیطهایی اتفاق میافتد که امنیت روانی وجود دارد.
بچههایی که با شرایط اجتماعی-اقتصادی سخت روبرو هستند، اغلب دچار یادگیری درماندگی (Learned Helplessness) میشن؛ یعنی باور میکنن که هر تلاشی بیفایدهست. اما وقتی یک معلم به آنها امید، شایستگی و احترام میده، این باور میتونه شکسته بشه. همونطور که در مورد شخصیت «پالما» میبینیم؛ دختری که با وجود فشارهای شدید خانوادگی و اجتماعی، پتانسیل درخشانی برای یادگیری داره، اما بهدلیل نبودن حمایت، ناامید شده بود.
یکی از نکات کلیدی فیلم، تأثیر محیط اجتماعی و فرهنگ فقر بر یادگیری است. منطقهای که داستان در آن روایت میشود، با فقر، خشونت، بیعدالتی و بیتفاوتی سیستم آموزشی درگیر است. در چنین فضایی، روانشناسی اجتماعی به ما میگوید که پیشفرض ذهنی افراد درباره آینده، به شدت کاهش پیدا میکنه. یعنی کودک از ابتدا باور میکنه که «قراره هیچوقت موفق نشم، پس چرا تلاش کنم؟»
اما نقش معلم در چنین بستری، شکستن حلقه باورهای محدودکننده است. باورهای دروغی که در کودکی به ما از طرف والدین و محیط خورانده شدند و در حال حاضر سرنوشت ما رو به دست دارند. اگر با آموزش های TA آشنا باشید، می دونید که این مهارها و سائق ها پشت پرده ی کل داستان امروز زندگی ماست. و سرجیو با روش تدریسش، اول ذهن بچهها رو باز میکنه تا بتونن آیندهای متفاوت تصور کنن. او از بچهها میپرسه: «شما به چه چیزی علاقه دارید؟»، «دلتون میخواد چه تغییری در دنیا بدید؟» این سؤالات، ذهن رو از حالت «بقا» وارد حالت «آفرینش» میکنه.
یکی از عمیقترین لایههای فیلم، شکلگیری «هویت تحصیلی و فردی» در کودکان است. در نظریهی اریک اریکسون، دورهی نوجوانی با بحران «هویت در برابر سردرگمی» شناخته میشود. معلم فیلم، کمک میکند تا دانشآموزانش به «هویت سازنده» دست پیدا کنند؛ یعنی به جای اینکه فقط محصول محیط باشند، سازندهی آیندهی خودشون بشن.
مثال بارز این موضوع، دختر نوجوانی به نام «پالما»ست. استعداد ریاضی او، بهطور طبیعی کشف نشده بود، بلکه در محیطی فعال و با حمایت روانی شکوفا شد. وقتی معلمش او را تشویق کرد که در یک مسابقه سطح ملی شرکت کند، برای اولین بار، خودش را با دیدی متفاوت دید؛ نه به عنوان یک دختر فقیر از محلهای فراموششده، بلکه به عنوان یک «توانمند» در عرصهای جهانی.
یکی از زیباترین پیامهای روانشناختی فیلم رادیکال این است که «رابطه، مهمترین بستر یادگیری است». در رویکردهای درمانی مانند رواندرمانی انسانگرایانه (Person-Centered Therapy)، رابطه امن، همدلانه و بدون قضاوت، پایه رشد و تغییر است. سرجیو نیز دقیقاً چنین رابطهای با شاگردانش میسازد.
او به جای تحقیر، تشویق میکند. به جای ترساندن، کنجکاو میکند. و به جای تنبیه، گوش میدهد. این مدل ارتباطی، باعث میشود که دانشآموزان برای اولینبار، احساس امنیت روانی و شنیده شدن را تجربه کنند؛ چیزی که در خانواده یا جامعهشان کمیاب است.
اگه جزو دانشجوهای آکادمی راهیار باشید می دونید که رسالت زندگی یک فعالیت هدفمند و با ارزش هست که تا آخر عمر همراه شماست و حتی حاضرید بدون دریافت وجه انجامش بدید. چیزی که به شما معنای زندگی می ده و باعث می شه ردپای شما توی این دنیا بمونه. شما به روشنی می تونید رسالت زندگی سرجیو رو در این فیلم مشاهده کنید. چیزی که نه تنها حاضره رایگان انجامش بده، بلکه حاضره ماشینش رو بخاطرش بفروشه، مریض می شه. زندگیش رو پاش می ذاره. اینه که به زندگی معنا و مفهوم می ده و باعث می شه برای لحظه لحظه نفس هایی که توی زندگی می کشید لذت ببرید و حتی در سخت ترین لحظه ها انگیزه داشته باشید و این انگیزه رو به دیگران منتقل کنید.
شاید این فیلم شما رو درگیر این مسأله ی اساسی بکنه که بالاخره خوبه که بچه هامون رو بفرستیم به مدرسه یا نه؟ سوال خوبیه. اتفاقا این فیلم من رو یاد کتاب مدرسه زدایی از جامعه نوشته ی ایوان ایلیچ انداخت. مدرسه در حال حاضر یک نظام دیکتاتوری در کل دنیاست که فعلا بیشتر از نود درصد اعتبار افراد در جامعه و مسیر شغل یابی، اعتبار و پیشرفت رو شامل می شه. بنابراین گریزی نیست که باید فعلا از ساختار و قوانین و آزمون هاش تبعیت کرد. نظر من بر اینه که باید یاد گرفت و یاد داد که بیرون از چارچوب فکر کن ولی در چارچوب عمل کن! کاری که در نهایت سرجیو مجبور به انجامش شد.
فیلم رادیکال فقط یک فیلم درباره آموزش نیست؛ یک پیام روانشناختی عمیق دارد:
اگر به انسانها فرصت، امنیت و امید بدهیم، حتی در بدترین شرایط، میتوانند بدرخشند.
شخصیت معلم در این فیلم، نشان میدهد که گاهی حتی بدون امکانات خاص، اما با درک روانشناختی و قلبی باز، میتوان آینده یک نسل را تغییر داد. این فیلم، ما را دعوت میکند که بهجای تمرکز بر نقصها، پتانسیلها را ببینیم؛ و مهمتر از آن، باور کنیم که «یادگیری» فقط یک فرآیند آکادمیک نیست، بلکه یک فرآیند انسانی، روانی، و عاطفی است.
شما فیلم رادیکال رو دیدین؟ چه نکته ی دیگه ای رو می تونین بهش اضافه کنین؟
Deci, E. L., & Ryan, R. M. (2000). The "what" and "why" of goal pursuits: Human needs and the self-determination of behavior. Psychological Inquiry.
Seligman, M. E. P. (2011). Flourish: A Visionary New Understanding of Happiness and Well-being.
Erikson, E. H. (1968). Identity: Youth and Crisis.
Rogers, C. R. (1951). Client-Centered Therapy.
فیلم Radical (2023) – کارگردان: Christopher Zalla
ثبت دیدگاه
ورود برای پیوستن به گفتگو
دیدگاه کاربران
¶ فیلم عالی بود و پیشنهاد من بود برای گروه فیلم
ورود برای پیوستن به گفتگو
ماموریت اشتراک نظر
عزیز، امتیاز روزانهت رو برای اولین بازخورد دریافت کردی!❤️
خوشحالیم که عضو راهیاری!❤️
با ثبت یک بازخورد دیگه میتونی بازم امتیاز جمع کنی!🦋💜