عزیز، امتیاز روزانهت رو برای خوندن اولین مقاله دریافت کردی!❤️
خوشحالیم که عضو راهیاری!❤️
به صفحه مقالات برو تا بتونی مقاله بعدی رو بخونی و امتیاز جمع کنی.🦋💜
این خوب است که بخواهیم کارها را به درستی انجام دهیم ، اما برخی مواقع میل به کامل بودن میتواند تبدیل به یک وسواس همیشگی شود. این موضوع میتواند منجر به افسردگی، احساس اضطراب شدید و حتی اختلالات بدتر شود. اما برای کسانی که از کمالگرایی رنج میبرند ، امیدی هم وجود دارد.
کمالگرایی عبارت است از تمایل شدید برای دستیابی به اهدافی که منطقی نیست. از طرفی این اشتیاق، ترس از شکست را به همراه دارد و باعث می شود حتی برای کوچکترین موارد شدیدا ناراحت شوید.
برخی از نمونههای کمالگرایی عبارتند از: دانش آموز دبستانی که ترجیح می دهد یک نوشته را ۱۰۰ بار پاک و بازنویسی کند تا بهترین کار را انجام دهد. یا آن فرد معتاد به کار که معتقد است یک راه درست و یک راه غلط وجود دارد و مطلقا هیچ چیز دیگری در این بین نیست. او برای رسیدن به آن راه درست، ممکن است ۱۰۰ ساعت کار در هفته داشته باشد. بین کمالگرایی و تلاش برای اهداف عالی تفاوت بسیاری است. افرادی که برای اهدافشان تلاش میکنند اگر به آنها نرسند، نسبت به خودشان پذیرش دارند و خود یا شرایط اطراف را سرزنش نمیکنند.
فردی که از این موضوع رنج می برد ، معمولاً به شدت از خود انتقاد میکند. این افراد اگر چیزی بی عیب و نقص نباشد، آن را به خود نسبت میدهند و فکر میکنند دلیل ایجاد آن، نقاط ضعف شخصیتی خود آنها است درنتیجه نسبت به خود احساس بدی پیدا میکنند. آنها دائماً احساس شرمندگی میکنند و شک زیادی به خود دارند. ریشه کمالگرایی این است که: یک هدف ایدهآل وجود دارد و هیچ چیز دیگری، مطلقا وجود ندارد و فقط رسیدن ۱۰۰٪ به آن هدف در ۱۰۰٪ مواقع قابل قبول است.
متأسفانه، کمال گرایی خود را به روش های بسیار خطرناک نشان میدهد. این موارد میتواند شامل افسردگی، اضطراب، وسواس، مصرف زیاد الکل و بی اشتهایی یا پرخوری عصبی باشد. نوجوانی که بیاشتهاست و بیش از حد نسبت به بدن خود حساس و ایرادگیر است، به مجلات مد نگاه میکند و اینطور درک میکند که فقط افراد کاملاً لاغر هستند که جامعه آنها را شایسته تأیید میداند. در نتیجه او آن کمال جسمانی را هدف خود قرار میدهد. متاسفانه در این میان واقعیتی که هرگز اهمیت ندارد این است که مجلات برای از بین بردن همه نقصها، از جلوهها و ترفندهای دیجیتالی استفاده میکنند یا اینکه عکاس باید صدها عکس بگیرد تا یک عکس خوب انتخاب شود.
کمالگرایی تقریباً به صورت یک نیاز وسواسگونه برای کنترل بر همه جنبه های زندگی بروز پیدا میکند. نیاز به کنترل، برای جلوگیری از شرمساری عمیق ناشی از شکست در فرد ایجاد میشود. از آنجا که این یک هدف غیرواقعی است، میتواند احساسات عمیق اضطراب و افسردگی را در فرد ایجاد کند. در واقع فرد کمالگرا به دلیل این احساسات و تمایل به عدم شکست در هیچ چیز، از اینکه تجربیات یا چالش های جدیدی داشته باشد امتناع میورزد.
آنها اشتباهات ساده را به جای آنکه تجربههای یادگیری بدانند، شکست مینامند. اگر آنها نتوانند خانه خود را تمیز نگه دارند، این کار را به تعویق میاندازند یا به کلی نادیده میگیرند. این اختلال هم می تواند جنبه همه یا هیچ داشته باشد.
فرد کمالگرا به شدت عشق و تأیید میخواهد. اما او فکر میکند برای به دست آوردن عشق و تأیید باید صد در صد کامل و بینقص باشد، و به همین دلیل از هر اشتباه کوچکی میترسد. از بیان احساسش خودداری میکند زیرا فکر میکند دیگران متوجه نقصهای او میشوند و از اینکه “پست و حقیر” دیده شود، وحشت دارد. البته این افکار خطایی است که صرفا در ذهن اوست و وجود خارجی ندارد. از طرفی دیگر به دلیل اینکه همه چیز را تمام و کمال میخواهد در ارتباطاتش نمیتواند افراد را با تمامی نقاط قوت و ضعفی که دارد بپذیرد و به همین دلیل روابط خانوادگی و دوستانه او سرد و ناپایداری است.
او به جای اینکه بر ایجاد روابط مهم انسانی تمرکز کند، توجه خود را به کامل شدن یک سری چیزها معطوف میکند. ممکن است مشاهده کنید که او وقت و انرژی خود را صرف تمیز نگه داشتن وسواسگونه خانه میکند. ممکن است تمریناتی طاقتفرسا برای بدست آوردن اندام ایده آل انجام میدهد. اما ترس او از اشتباه کردن یا نشان دادن عیب هایش، او را از پیشرفت در عرصههای دیگر و چیزهایی که واقعا ارزشمندتر هستند مثل روابط انسانی، باز میدارد.
کمالگرا که وارد رابطه میشود، فقط در رابطه به صورت سطحی ظاهر شود. آنها همیشه باید لباس مناسب، شغل مناسب، وسایل نقلیه کامل و تعطیلات کامل داشته باشند. به طور جدی به دنبال نتیجهای از بحث و گفتگو با شریک عاطفیشان نیستند و برای اینکه درک عمیقی از طرف مقابل داشته باشند، تلاش نمی کنند. به صورت واقعی در رابطه مشارکت نمیکنند زیرا انجام این کار به این معنی است که باید نقصهای خود را آشکار کرده و اعتراف کنند که کامل نیستند. در واقع برای آنها رابطه اساسا یک فانتزی است که هرگز نمیتوان به آن دست یافت. زمانی که چیزی نباشد آنها را در کنار هم نگه دارد، به احتمال زیاد این رابطه چندان دوام نخواهد داشت.
از طرف دیگر، اگر یک نفر در رابطه کمالگرا باشد، ممکن است روز به روز بیشتر از شریک خود انتقاد کرده و به او کینه ورزد. ممکن است متناقض به نظر برسد، ولی حنی امکان دارد در کنار این انتقادگری، او شدیدا از طرد شدن توسط شریک خود بترسد. او طرد شدن را به عنوان شاهدی از عدم شایستگی خود تفسیر میکند. به طور خلاصه، رابطه با رفتار کمال گرا پایدار نیست و در نهایت می تواند از هم بپاشد.
مشاوره و درمان شناختی رفتاری در بهبود و کاهش کمال گرایی بسیار موفق هستند و قطعاً ارزش بررسی دارند. فردی که زمانی ارزشی برای خود قایل نبود و همیشه از شکست میترسید، میتواند به فردی سالم با عزت نفس بالا تبدیل شود.
ثبت دیدگاه
ورود برای پیوستن به گفتگو
ماموریت اشتراک نظر
عزیز، امتیاز روزانهت رو برای اولین بازخورد دریافت کردی!❤️
خوشحالیم که عضو راهیاری!❤️
با ثبت یک بازخورد دیگه میتونی بازم امتیاز جمع کنی!🦋💜