مقاله مرگ با تشریفات پزشکی به نوشته هاجر یادگاری

مرگ با تشریفات پزشکی نوشته ی آتول گاواندی، پزشک و جراح هندی تبار ساکن آمریکاست. و اولین بار با نام اصلی  being mortal در سال 2014 منتشر شد.
در نگاه اول نام کتاب مرا جذب کرد و بعدتر هم اینکه توسط نشر وزین ترجمان علوم انسانی منتشر شده است.
موضوع اصلی کتاب درباره مواجهه انسان ها با میرایی و فناپذیری است. و البته در تلاش است برای این مواجهه ترسناک معنایی بیابد. شما در ابتدای کتاب یک فصل کامل در مورد خودِ مستقل را می خوانید. اینکه شرایط اقتصادی ، فرهنگی و اجتماعی عصر مدرن نسبت به قبل در جوامع تغییر کرده است. به همین دلیل انسان ها بیشتر از نسل های قبل از خودشان، خواهان استقلال هستند.
«با این حال این نحوه زندگی با یک معضل مواجه است. ما استقلال را مدح می کنیم اما حواسمان به واقعیت زندگی نیست. اینکه دیر یا زود استقلال ناممکن خواهد شد. بیماری ها و زوال جدی در کمین اند.» و در ادامه نویسنده یک سوال کلیدی مطرح می کند :« اگر برای استقلال زندگی می کنیم، پس وقتی توان حفظ این استقلال را نداشته باشیم چه باید بکنیم؟»

 

 

فرآیند پیری تدریجی اما بی امان است

نویسنده بعد از شرح خود مستقل و نیاز انسان ها به آن ، به توضیح روند پیری و تدریجی بودن آن می پردازد. «فرایند پیری تدریجی اما بی امان است.»
کم کم نویسنده مسئله سالمندی را باز می کند. واقعیت این است که قریب به اتفاق انسان ها زمانی با ناتوانی و وابستگی و نزدیکی با مرگ مواجه می شوند. این مواجهه ممکن است به دلیل سالمندی و کهولت سن باشد یا بخاطر یک بیماری سخت لاعلاج یا صعب العلاج. اینکه در چنین موقعیتی دقیقا این نیاز های کف هرم مازلو است که اهمیت پیدا می کند. نیازهای منتهی به زنده ماندن. اما کاری که نویسنده کتاب می کند این است که این هرم را به چالش می کشد.

زنده مانی نه زندگانی

سیستم بهداشت و درمان به دلیل ناتوانی سالمند و به این دلیل که امنیتش به خطر می افتد، او را به مراکز نگهداری سالمندان می فرستد. در این مراکز همه چیز تحت کنترل است. نیازهای جسمی، سر ساعت خوردن داروها، محافظت سالمند از سقوط و افتادن های گاه و بیگاه. اما چیزی که ناگهان تغییر می کند، این است که تمام اختیار و استقلال انسانهای ساکن این مراکز را از آن ها می گیرند. تمام محدوده اختیارشان از یک خانه به یک تخت و یک کمد محدود می شود. باید لباس های فرم متحدالشکل مرکز را بپوشند. سر ساعتی که از قبل مشخص شده باید بخوابند، از خواب بیدار شوند و غذا بخورند. همین جاست که معنای زندگی از این ساکنین گرفته می شود و آن ها دلیلی برای زندگی پیدا نمی کنند. خیلی خوب زنده می مانند، اما زندگی نمی‌کنند. به این دلیل که نیازهای اولیه هرم مازلو به نیازهای بالاتر اولویت پیدا می کنند.

برای اینکه بدانید چه کسانی و چگونه با این چالش دست و پنجه نرم کردند تا آن را حل کنند، حتما کتاب را بخوانید و البته این فقط یک فصل از کتاب است.

 

 

ایستگاه آخر بیماری

فصل های بعدی کتاب نویسنده از سالمندی عبور می کند و به بیماری های لاعلاج و صعب العلاج می پردازد. این قبیل بیماری ها مثل سالمندی انسان را دچار ناتوانی می کند و می تواند علت مرگ آن ها ( در بسیاری از موارد مرگ زود هنگام ) نیز باشد. فصل های مربوط به بیماری ها برای شخص من به شدت جذاب بود.
من پرستار هستم، سه سال قبل ، پرستار بخش ICU بودم. بخش هایICU بر اساس نوع بیماری و تشخیص بیمارانشان انواع مختلفی دارند. اما همه آن ها در یک چیز مشترک اند : بیمارانی که از نظر مراقبتی، در همه سطوح به پرسنل وابسته اند و در معرض مرگ قریب الوقوع اند؛در این بخش بستری می شوند.

ICU مخفف intensive care unite است. یعنی بخش مراقبت های ویژه، مراقبت های شدیدتر و بیشتر از حالت عادی.بخشی که در آن ،برای نجات جان بیمارانش اقدامات درمانی تهاجمی انجام می شود.

آخرین تلاش ها برای زندگی

بسیاری از بیماران بستری در این بخش اغلب به دلیل زمینه بیماری شان در یک یا چند ارگان آسیب جدی دارند و مدتی بعد از بستری با توجه به شدت این آسیب ها، سطح هوشیاری، وضعیت گردش خون و تنفس و چند مورد دیگر مشخص می‌شود، این آخرین روزهای زندگی این بیمار است.حتی قبل تر از آن، در بسیاری ازبیماری های صعب العلاج ، پیش آگهی بیماری مشخص است. یعنی اینکه این بیماری قرار است به کجا برسد ، چقدر فرد را محدود کند و درمانهایی که ارائه می شوند چقدر اثر بخش اند و حتی چقدر قرار است حال فرد را بدتر کنند. اینکه بیماری روز به روز وخیم تر می شود تا نهایتا برسد به بستری در ICU، به دستگاه تنفس مصنوعی و انبوه لوله های متصل به بدن، به مراقبت های تهاجمی ، احیاهای متعدد و مرگ در بیمارستان. با این وجود مراقبت ها و درمان ها ادامه می یابد تا آن لحظه ای که قلب دیگر توان تپیدن نداشته باشد ، تا اخرین احیا و تا آخرین تلاش ها.

پاسخ به یک سوال اساسی

مسئله ی من در آن بخش ICU همین بود. این که وقتی بیماری بدحال می شد و برایش تلاش می کردم که مراقبت ها را ارائه دهم، دچار یک حس پوچی می شدم. من می دانستم که این بیمار نهایتا چند ساعت دیگر زنده است و هیچ کدام از اقدامات من در بهبودش تاثیری ندارد، من می دیدم که این مراقبت های تهاجمی رنج بیمار را اضافه تر می کند. پس من برای چه این همه تلاش می کنم؟ انگار که بدوی و بدوی و بدوی ولی نرسی. و بدتر اینکه در آغاز این دویدن می دانی که نمی رسی.

من در نهایت توانستم برای کارم در ICU یک معنایی پیدا کنم و آن برهه را از سر بگذرانم. اما همیشه این سوال ته ذهنم بود: برای این قبیل بیماران نمی توان کاری متفاوت تر انجام داد؟ کاری که هم اخلاقی باشد و هم باعث شود این بیماران  آخرین روز های عمرشان را اینطور نگذرانند؟ اینطور تحت مراقبت های تهاجمی، که هم رنج آور است و هم عملا برای بهبود بیمار بی فایده است؟ نمی شود خانواده های این بیماران به جای اینکه این همه فاصله بین بیم و امید را پشت در ICU طی کنند، در کنار بیمارشان باشند؟ و این روزهای آخر را با آرامش بیشتری بگذرانند؟ این کتاب به این سوال اساسی من پاسخ داد.

پرداختن به معنای زندگی

کتاب هشت فصل دارد که هر فصل ضمن اینکه موضوع جدیدی را شرح می دهد کاملا در خدمت رسالت و موضوع اصلی کتاب است. نویسنده خیلی هنرمندانه رسالت کتاب را بیان می کند. اینکه:« چطور در عین ضعف و شکنندگی و در حالتی که نمی توانیم روی پای خودمان بایستیم ، جوری زندگی کنیم که ارزش زیستن داشته باشد؟» به بیان بهتر به این سوال پاسخ می دهد که :«انسانها وقتی با روزهای سخت ناتوانی و فناپذیری و احتمال مرگشان مواجه می شوند، دقیقا چگونه با آن مواجه شوند؟چگونه آن را بپذیرند؟و چگونه به آن معنا دهند ؟و وظیفه افراد کادر درمان در برابر این افراد چیست؟»

در طول کتاب و برای توضیح مفاهیم ده ها مقاله و تجربه و تحقیق علمی را خواهید دید. و از آنجا که یک پزشک کتاب را نوشته است، بارها فضای درمان و بیمارستان و بیماری ها به چشمتان می خورد و گاها وارد حیطه های تخصصی شده است. اما نکته مثبت این است که به قدری روان و ساده است که افراد غیر کادر درمان هم به خوبی آن را متوجه می شوند.

حرف آخر

برای شخص من این کتاب ارزش این را دارد که بیشتر از یک بار بخوانمش. کتابی که به یک مسئله پزشکی از بعد علوم انسانی نگاه می کند. یک ترکیب به شدت جذاب و مفید.
در نهایت این کتاب را به همه کسانی که با سالمندان سر و کار دارند یا سالمند عزیزی را در زندگی خود دارند؛ به کادر درمان خصوصا آن دسته از کادر درمان که با سالمندان یا بیماران در خطر مرگ قریب الوقوع سر و کار دارند؛ به همه کسانی که مسئله ناتوانی و میرایی و مواجهه با آن برایشان جالب است؛ و کسانی که قویا به مفهوم معنا و هدف زندگی می اندیشند و علاقه مندند،حتی در شرایط سخت حتی وقتی چند روز از عمر باقی مانده ، توصیه میکنم.

هاجر یادگاری

ثبت دیدگاه

3 دیدگاه

ورود برای پیوستن به گفتگو

دیدگاه‌ کاربران

خیلی عالی و روان بود. کاملا تونستم باهاش ارتباط برقرار کنم. همسر من الان در بخش icu کار می کنه و به طور اختصاصی با بیماری هستش که دچار سرطان غدد لنفاوی در استیج ۴ هستش. سرطانش متاستاز داده و تمام بدن رو گرفته. بیمار روزهای پایانی عمرش رو می گذرونه و همسرم گاهی درباره ش توی خونه حرف می زنه. همیشه فکر می کردم واقعا سخته وقتی احساس می کنی کاری رو که انجام میدی باعث درمان بیمار نمیشه اما همسرم میگه نباید صفر و صدی دید، همینکه این روزهای آخر دردش کمی تسکین پیدا کنه خوبه. الان که این متن رو خوندم تونستم بفهمم چقدر نقش پزشکان و پرستاران در این روزها مهمه. خداقوت به همه شون

هانیه شیرازی | 3 هفته،1 روز قبل | 1 پاسخ
0 0

ممنونم هانیه جان بابت بازخوردت🥰 دقیقا نباید صفر و صدی دید، همون طور که خود نویسنده گفته باید ببینیم اقدامی که انجام میدیم چقدر در خدمت اهداف اساسی اون آدمه، گاهی هدف طرف فقط تسکینه. من موقعی که icu بودم خیلی کوچولو بودم، یکسال نبود رفته بودم سرکار ، همچین چیزی برام فاجعه بود.

رقیه مظاهری | ویرایش شده: 3 هفته،1 روز قبل
0 0

ورود برای پیوستن به گفتگو


رقیه جان اول اینکه ممنونم برای مقاله جذابت ونگارش عالیت من یه بار پیام گذاشتم فکر کنم ثبت نکردم مقوله مرگ و استقللال پارادوکس خیلی جذابی هست. اما اگر این دو‌ مقوله ی هستی انسان و زندگی که با هدایت تکوینی خداوند در ما نهادینه شده با شناخت واگاهی باشه ؛ واین آگاهی با پذیرش در زندگی انسان همراه بشه ؛ مرگ دردناک و سخت نیست عبور از مرگ هم یک بخش از وجود انسان هست تکامل انسان مرحله به مرحله است سعادتمند ان کسی است که معنای زندگی خودش رو اگاهانه پیدا کنه و مرگ را هم اگاهانه پذیرش داشته باشد اینجاست که احسن الخالقین خداوند را کامل کرده و انسان حسرتی برای رفتن از این دنیا نداره خیلی مبحث جذاب و ‌خواندنی هست حتما این کتاب رو پی دی اف اش رو‌ پیدامی کنم و می خونم باز هم مرسی عزیزم لذت می برم از نوشته هاتون پایدار وموفق باشی 🙏🏻🌹

زهرا الوندی | 3 هفته،1 روز قبل | 0 پاسخ
0 0

ورود برای پیوستن به گفتگو