مقاله چگونه شاد زندگی کنیم به نوشته فاطمه علمداری

چگونه شاد زندگی کنیم؟

زمانی که یک اتفاقی مثل ماجرای هواپیما اوکراین، شیوع کرونا، مشکلات اقتصادی و... رخ می‌دهد.  داشتن مهارت های زندگی شاد، مثل نان شب مهم است. در ادامه دلیل این موضوع را بررسی می‌کنیم. پس قلم و کاغذتان را آماده کنید.

زمانی که ما در معرض خبر های بد زیادی هستیم، در یک محیط ناسالم روانی قرار می‌گیریم. ممکن است که روان ما طوری ضعیف شود که خودمان برای خودمان بحران بسازیم. در این موقعیت، یک قسمت آن از کنترل ما خارج است مثل بلایای طبیعی. بعضی از مشکلات نیمه خارج است، مثلا در مورد بیماری کرونا، نه می‌توان گفت از دست ما خارج است، نه می‌توان گفت کاملا دست ماست. چون یک سری مراقبت های خاصی دارد که ما باید آن را انجام دهیم ولی بقیه مسیر بیماری از دست ما خارج است. اما وظیفه ما این است که تا حد امکان رعایت کنیم. یک سری مسائل در کنترل ما هستند که اگر آنها را کنترل نکنیم و فقط غصه بخوریم برای مسائلی که دست ما نیستند، اینجا ما بی سوادی سفید از خودمان بروز دادیم.

رفتار اشتباه ما چه آسیب هایی در پی دارد؟

بی سوادی سفید یعنی قسمت کنترل روان مان که مواردی مثل کنترل استرس، کنترل بحران را رها کردیم و به دنبال دیدن اخبار بد هستیم که هیچ کنترلی بر آن نداریم. غصه آن را می‌خوریم، خبرها را برای دیگران ارسال می‌کنیم، استرس می‌گیریم و چاره ای نداریم و در این محیط بحران زا مانده ایم. در این شرایط چه اتفاقی می‌افتد؟

میزان استرس بیشتر می‌شود، روان شما ضعیف و ضعیف تر می‌شود و از تاثیرات جسمانی می توان به کاهش  سطح ایمنی بدن اشاره کرد. در واقع شما به طور غیرمستقیم اجازه می‌دهید که اگر هم ویروسی به سمت شما بی‌آید، بدن شما مستعد بیماری شده و آن ویروس به هدفش می‌رسد و شما را مریض می‌کند.

این طور آلودگی ها یا ویروس ها روی بدن های مستعد تاثیر بیشتری می‌گذارند. استرس زیاد باعث این موضوع می‌شود. بنابراین ما نمی‌توانیم هر بلای طبیعی، فجایع انسانی و هر مشکل دیگر را کنترل کنیم. تنها کاری که می‌توانیم انجام دهیم این است که سطح سواد خود را بالا ببریم. یعنی بتوانیم از لحظه حال نهایت استفاده را ببریم.

در ادامه خواهم گفت که چطوری خوب زندگی کنیم و از لحظه لحظه زندگی مان استفاده کنیم. که اگر خدایی نکرده خودمان یا عزیزان مان اتفاقی برایشان افتاد، افسوس نخوریم که

« همش غصه خوردم ، فقط به فکر گذشته یا آینده بودم و از لحظه حال استفاده نکردم»

اگر این موضوع برای شما مفید و مهم است پیشنهاد می‌کنم این مطلب را برای عزیزان و اطرافیان خودتان هم بفرستید تا بتوانید بهتر پیش برید و محیط و بستر خانواده تان را آماده کنید تا اینکه برای موقعیت های بحرانی قوی و مهیا شوند و بتوانید در این دوران خوب زندگی کنید.

باور غلط در مورد شادی

یک تصور غلطی که در ذهن بعضی از افراد است، این است که وقتی فردی را می‌بینند که شاد نیست، می‌گویند:« چرا شاد نیستی؟ چرا انقدر غمگینی؟» فرد می‌گوید «علتی برای شادی وجود ندارد» یا بدتر از آن، می‌گویند «مگر من شیرین عقلم که شاد باشم» و به نظر آنها افراد شاد، افراد ابلهی هستند. چون یا مشکلات زندگی را نمی فهمند یا از همه جا بی‌خبر هستند و شاد هستند. یعنی این افراد، پیش فرض را احساس غم در نظر می‌گیرند. اگر هیچ غمی نباشد آنها خنثی هستند، بعد اگر علت خاصی برای شادی باشد، به صورت مقطعی شاد می‌شوند. مثل برنده جایزه شدن. بعد دوباره به همان حالت قبل برمی‌گردند. شما شادی را چگونه می‌بینید؟

مسئله مهم این است که این باور که « شادی باید علت داشته باشد. اولین شرط شادی این است که غمی وجود نداشته باشد، بعد از آن، موضوعی می‌تواند باعث شادی من می‌شود که خیلی مهم و ارزشمند باشد» باوری غلط است.

متاسفانه این باور، در بستر رشدی افراد به آنها گفته شده است و به نظرشان افراد شاد، افراد سبک و جلفی هستند.

چون این مسائل در زندگی شان زیاد تکرار شده است تبدیل به یک پیش فرض ذهنی« شاد بودن دور از خردمندی است» شده است. افرادی که این طرز فکر را دارند باید در مورد این مسئله فکر کنند که ریشه این فکر از کجاست به چه دلیل این فکر را می‌کنند.

شادی چگونه درون ما ایجاد می‌شود؟

نکته اول: شادی این طور نیست که باید تصادفی به شما برسد و علت داشته باشد، بلکه شادی را باید ایجاد کرد. یعنی ما باید به دنبال کسب مهارت های شاد بودن باشیم و شادی ایجاد کنیم.

نکته دوم: شادی نیاز به تلاش دائمی دارد. یعنی اگر امروز کاری برای شادی خود کردید تا ابد ماندگار نیست. شادی را باید هرروز ایجاد کنید و نیاز به تلاش و برنامه ریزی دارد. اگر همراه با دیگران باشد عالیه، اگر هم نباشد موردی ندارد.

توجه: شاید بگویید مثلا یک نفر خیلی شاد است و تلاش خاصی هم نمی‌کند یا مثلا افرادی که توی اروپا زندگی می‌کنند و چطور انقدر شاد هستند؟ آیا آنها هم تلاش زیادی می‌کنند؟

از ۱۰۰درصد شادی، حدود ۵۰ الی ۶۰ درصد آن مربوط به مسائل ژنتیکی و شرایط محیطی است. برای همین یک سری افراد ژنتیکی شاد هستند و یک سری کشورها مثل دانمارک و سوئد شرایطی در کشورشان وجود دارد که افراد شادی هستند که این شرایط را گذشتگان ایجاد کردند و خود به خودی نبوده و الان تبدیل به سبک زندگی شان شده است. ما هم باید این شرایط را برای خودمان و محیط مان ایجاد کنیم.

حدود ۴۰ الی ۵۰ درصد باقی مانده آن تحت کنترل ماست. کار کردن روی همین مورد، به زندگی ما در مسیر شاد زندگی کردن و رهایی از خطر کمک می‌کند. یعنی حداقل از این مورد محافظت کنیم تا بعدا حسرت کاری می‌توانستیم انجام بدهیم ولی ندادیم را نخوریم.

عناصر زندگی شاد

اولین و مهم ترین عنصر زندگی شاد که خیلی باید بهش دقت کنیم، «تغییر سبک زندگی» است. این روند ممکن است بین ۱ تا ۲ سال طول بکشد تا بعد از ۲ سال یک زندگی شاد داشته باشید. ما باید بتوانیم طرحی بنویسیم که زندگی ما را از حالت کنونی(روزمره و کسالت‌وار) به زندگی شاد تبدیل کند. حالا باید چه کار کنیم؟

یک زندگی شاد نشانه هایی دارد. اول باید نشانه ها را کشف کنید و سعی کنید در سبک زندگی تان وارد کنید. این موارد شامل:

  • به اندازه کافی تفریح و نشاط کنید.

تفریح جز روتین افراد شاد است. تا جایی که می‌توانید بیرون از خانه و در فضای باز تفریح کنید.اینطوری تاثیرات بهتری دارد. مثل دوچرخه سواری، کوه نوردی، بازی با توپ و... . البته شما از هر نوع فعالیتی که به نظرتان تفریح شادی آور است می‌توانید استفاده کنید مثل تئاتر.

ولی باید پیوستگی داشته باشد. چون اگر مقطعی انجام دهید، به طور مقطعی شاد می‌شوید بعد دوباره به حالت غم برمی‌گردید.

تفریح یکی از ۵ نیاز ضروری است مثل نیاز به غذا خوردن. حتما تفریح را در برنامه تان قرار داده و با طبیعت آشتی کنید.

نکته مهم: مسئولیت تفریح را به عهده بگیرید یعنی به خاطر کارهای دیگر، تفریح خود را کنسل نکنید و به آن متعهد باشید. خلاقیت به خرج دهید و لذت ببرید و بگذارید تا کودک درون شما فعالیت کند.

  • فعالیت های نشاط آور انجام دهید.

این فعالیت را با خلاقیت خودتان انتخاب کنید. حتی مواردی مثل شهربازی و دویدن و اسکیت و تله کابین و... هم جزو این دسته محسوب می‌شوند . بستگی به شما دارد که با چه فعالیتی احساس شادی می‌کنید. مهم این است که شما تحرک داشته باشید. اینکه صرفا بروید و در پارک بنشینید جزو دسته قبلی محسوب می‌شود. با این فعالیت ها هورمون سروتونین و دوپامین ( هورمون شادی) درون مغز شما ترشح می‌شود که این مورد به جای قرص ضد افسردگی عمل می‌کند. در واقع قرص های ضد افسردگی باعث ترشح این هورمون‌ها در فرد افسرده می‌شوند.

من خودم به مراجعینی که افسردگی ضعیف و متوسط دارند، توصیه می‌کنم «به جای قرص مثلا برو ورزش های هوازی انجام بده» (که باعث بالا بردن تنفس و تعریق می‌شود). باعث ترشح هورمون شادی و کاهش غم می‌شود. این درمان معمولا موفقیت آمیز بوده اما متاسفانه، معمولا افراد افسرده به دلیل ناامیدی، درمان را ادامه نمی‌دهند.

نکته: فعالیت هایی مثل فیلم دیدن شادی آور هست ولی نشاط آور ( همراه با ترشح هورمون) نیست.

نکته: مردم معمولا دوست ندارند مسئولیت کاری را بر عهده بگیرند، دوست دارند یک نفر آنها را هل دهد. مثلا من اگر توی لایو جوک تعریف کنم خیلی بیشتر استقبال می‌شود چون من دارم شما را می‌خندانم ولی الان که دارم به شما یاد می‌دهم که چطور خودتان، خودتان را بخندانید و شادی دائمی داشته باشید، افراد کمتری استقبال می‌کنند. چون این کار سخت است ( چون هزینه دارد) برای همین هر کسی حاضر نیست به این مطالب گوش دهد.

  • محیط اطراف تان را با افراد شاد و با نشاط غنی کنید.

افراد خانواده را نمی‌توان تغییر داد و باید پذیرفت اما بعد از تغییر دادن خود سعی کنید به آرامی آنها را هم تحت تاثیر قرار دهید. اما اگر خانواده شما غمگین هستند، ارتباط با دوستان شاد و با نشاط خود را زیاد کنید.

نکته: امروزه شبکه های اجتماعی بخشی از سبک زندگی ماست. سعی کنید در این فضا هم پیج‌ها و کانال‌هایی را که دنبال می کنید، بررسی کنید. آنهایی که پر از اخبار منفی و نا امیدکننده هستند را دنبال نکنید. به فکر این هم نباشید که طرف مقابل خوشش نمی آید، زشته. سلامتی شما از همه مهم تر است. مثل دوران کرونا که به خاطر سلامتی دست نمی‌دادید با اینکه دست دادن جزو فرهنگ ماست.

به همین میزان سلامت روان شما هم اهمیت دارد. صفحات مجازی را که روان شما را آزرده می‌کند، رها کنید. هر چه روان خود را سالم نگهدارید، جسمتان دیرتر در معرض خطر قرار می‌گیرد.

  • دور بودن از خبر های بد

اخبار را نشنوید یا به حداقل بسنده کنید. یکی، دو کانال خبری معتبر را دنبال کنید. ( یا از یک فرد معتمد اخبار ضروری را بشنوید). این طور نباشد که ۱۰ تا کانال خبری معتبر و نامعتبر داشته باشید که هر بار که به موبایل نگاه می‌کنید با انواع اخبار بد مواجه شوید.

اینکه یک خبر بد را چندبار می‌شنوید باعث کاهش سطح ایمنی بدن می‌شود. و به خاطر آشفتگی روان، ممکن است خواب خوبی نداشته باشید، تغذیه مناسب نداشته باشید، خوب شاد نباشید و دچار بیماری های جسمی شوید (بدن شما پذیرا تر نسبت به ویروس می‌شود).

توجه! لطفا دنبال استثناها نباشید. مثلا فلانی که خیلی هم شاد بود ولی کرونا گرفت مرد.

پس لطفا همانطور که توصیه های بهداشت جسمانی برای شما اهمیت دارند، توصیه های سلامت روان را هم رعایت کنید.

مورد دیگر، از افرادی که اکثرا درباره خبر های بد صحبت می‌کنند، هم دوری کرده یا تا حد امکان ارتباط تان را محدود کنید. آنها اصرار دارند بگویند که همگی بدبخت هستیم . واقعیت این است که درسته که مشکلات در زندگی هست اما، ما می‌خواهیم باقی مانده عمرمان را با کیفیت عالی زندگی کنیم و تا حدی در اختیار ماست.

دومین مولفه زندگی شاد: یادگرفتن مهارت های ارتباطی و انسانی

فردی که به دنبال شادی دائمی است فقط نیاز به تفریح و شادی ندارد بلکه به مهارت های ارتباطی هم نیاز دارد. به طور مثال ممکن است زمانی که با دو نفر ارتباط می‌گیریم، هرکس حرفی می‌زند و ما بلد نیستیم کنترل کنیم، روی آن صحبت ها هزار حرف دیگر می‌گذاریم و حال خودمان را بد می‌کنیم.

ما نیاز به مهارت آداب معاشرت، احترام متقابل، منصفانه رفتار کردن، همدلی و درک متقابل، گفتگو و شنیدن موثر و...(مهارت های توسعه فردی) داریم. اینطوری می‌توانیم شادی مان را حفظ کنیم.

در مراجعینم این تجربه را داشتم که ۹۰ درصد غم هایشان نشات گرفته از داستان های اشتباهی است که به واقعیت وصل کردند.(تعبیر اشتباه از واقعیت) و با همان داستان گریه کردند، باخود می‌گویند «ما هم بخواهیم آرام باشیم، مردم نمی‌گذارند». اینکه فرد داستان را از واقعیت جدا نمی‌کند و به دنبال بررسی این موضوع نیست که شاید دچار خطای شناختی شده است و واقیت چیز دیگری است. نشات گرفته از عدم مهارت است.

سومین مولفه زندگی شاد: خلق و ایجاد پروژه ارزشمند

این مورد از نظر من خیلی اهمیت دارد بخصوص این مورد را به زوجین، برای داشتن صمیمیت توصیه می‌کنم.

این مورد به این اشاره دارد که چگونه ما در زندگی مان معنا ایجاد کنیم و یک کار ارزشمند انجام دهیم، تا زندگی مان بی معنا نباشد. این طور نباشد که هر روز یک سری کارهای روزمره انجام دهیم و بعد از مثلا ۳۰سال، ۴۰ سال زندگی ببینیم در زندگی مان کار خاصی انجام نداده ایم و اثری در این دنیا نگذاشته ایم.

این اثر البته لزوما یک کار خارق العاده ای نیست. مثلا شاید شما تصمیم بگیرید سرپرستی دو نفر را بر عهده بگیرید و از نظر مادی و معنوی و فرهنگی و اجتماعی، آنها را پر بار و غنی کنید. یا مثلا مطالبی را بنوسید و در اختیار دیگران قرار دهید، گیاهان را پرورش دهید و به دیگران حس خوب را منتقل کنید و... .

مهم این است که به زندگی شما معنا دهد و بگویید «من زنده ام تا این معنا را به ثمر برسانم»، همین موارد باعث تلاش زیاد شما برای رسیدن به آن و به تبع آن هدفمند بودن شما و شادی در زندگی تان می‌شود و یادگاری از شما در این دنیا باقی می‌ماند.(مهم نیست اسم شما باقی بماند مهم این است که شما می‌دانید که این کار را در دنیا انجام داده اید.)

(برای آشنایی بیشتر با رسالت و معنای زندگی، کتاب انسان در جستجو معنا و دیدنِ دوره رسالت من را پیشنهاد می‌کنم)

 

* می‌توانید این پروژه را دو نفره، با همسرتان یا یکی از دوستان تان جلو ببرید.

از کارهای کوچک شروع کنید. مثلا یک مجموعه کتابی را بخوانید و برای دیگران لایو برگزار کنید و این مطالب را به دیگران هم منتقل کنید. این کار ها باعث شاخ و برگ دادن به تنه درخت وجودتان می‌شود و باعث ارزشمندی و با معنا بودن زندگی شما می‌شود.

 

چهارمین مولفه زندگی شاد: رعایت اصول اخلاقی و حقوق انسانی

شما باید در کنار مولفه های قبلی این مورد را هم رعایت کنید. چون، به طور مثال، گوش دادن موزیک با صدای بلند، لایی کشیدن در خیابان، تمسخر دیگران و... باعث آزار دیگران می‌شود. ما به این موارد  زندگی شاد و سالم نمی‌گوییم. چون ما نباید با تصمیم هایمان به دیگران آسیب برسانیم.

چیزی را که برای خودتان می‌پسندید برای دیگران بپسندید.

یکی از معیار های شما برای اینکه آیا این تصمیم من دیگران را آزار می‌دهد یا خیر، این است که در نظر بگیرید اگر این کاری که شما برای شادی تان می‌خواهید انجام دهید، همه این کار را انجام دهند، مزاحمتی پیش نمی‌آید؟ مثلا همه در خانه صدای موزیک را زیادکنند.

حرف آخر

این مواردی که در این لایو بررسی کردیم بخش مهمی از مولفه های زندگی شاد بود و برای داشتن زندگی شاد خیلی موارد دیگر هم وجود دارد.

اگر این موارد را در طولانی مدت رعایت کنید، کم کم زندگی شما به سمت زندگی شاد خواهد رفت و خطر افسردگی در شما کاهش می‌یابد و شما یک انسان مقاوم می‌شوید. به همین دلیل برای بیماران افسرده قرص تجویز می‌کنند ، تا شادی شان افزایش پیدا کند و ظرفیت مغز برای حل مسئله، روبرو شدن با مشکلات و... افزایش پیدا می‌کند. زمانی که شما با استرس و بحران روبرو می‌شوید، مغز شما توانایی راه حل دادن و مدیریت زندگی را ندارد ، اما با رعایت این موارد شما مغزتان را توانمندتر می‌کنید.

فاطمه علمداری

فاطمه علمداری

ثبت دیدگاه

0 دیدگاه

ورود برای پیوستن به گفتگو