مقاله ریشه مشکلات ما کجاست؟ راه حل این مسئله چیست؟ به نوشته هاجر یادگاری

ریشه اصلی مشکلات کجاست؟راه حل چیست؟

قطع شدن اینترنت باعث شد حداقل من مسائلی را بررسی کردم و به دستاورد های خوبی هم رسیدم از جمله بهبود بخشی سایت راهیار . ولی مهم تر از این ها به این فکر کردم که واقعا باید چی کار کنیم؟

من می‌خواهم اول به خود مسئله بپردازم، اینکه چقدر این دوران برای شما سخت بوده؟ از طرفی وضعیت اقتصادی نامناسب، سخت شدن شرایط ازدواج و کسب و کار و.... . و هرکس در هر موقعیتی که هست ناراضی است.

می‌خواهیم این مسئله را باز و شفاف کنیم و تلاش کنیم که اوضاع را حداقل برای خودمان بهتر کنیم.

فقط از شما یک درخواستی دارم

زمانی که می‌خواهید این مطالب رو بخوانید با ذهن باز این موضوع را بررسی کنید. پیش داوری هایی مثل «جامعه درست نمی‌شود، تغییر کردن خودمان شدنی نیست و...» را کنار بگذارید و سعی کنید پیش شنوایی و فیلتر ذهنی خود را خاموش کنید و بدون قضاوت به مسئله نگاه کنید.

می‌دانم کنار گذاشتن آن، کار سختی است ولی سعی کنید مثل یک طرح پیشنهادی جدید که ممکنه در زندگی شما هم تاثیر مثبتی داشته باشد و امتحان آن ضرری ندارد.

ممکن است در ذهن بعضی از افراد، افکاری مثل «باید بسوزیم و بسازیم، ما بدبخت هستیم و...» خطور کند اما این کار چاره ای از ما حل نمی‌کند. به جای آن، بهتر است بررسی کنیم که در این شرایط چه کارهایی می‌توانیم انجام دهیم؟

ریشه اصلی مشکلات ما چیست؟

بیاید مسئله را با یک مثال طنز شروع کنیم. «گفتند: یک نفر تصادف کرد و مرد. پرسیدم: چرا مرد؟ گفتند: در جاده مشغول رانندگی بود، جاده پیچید ولی آن شخص نپیچید.» قضیه ما هم همین طور است . یعنی جاده پیچیده ولی ما نپیچیدیم و متاسفانه ما دچار یک بی سوادی شدیدی شدیم و خودمان خبر نداریم.همین موضوع باعث تعارض در زندگی ما شده است و روز به روز هم اوضاع بدتر خواهد شد.

در ادامه می‌گوییم که اصلا سواد چیست و چرا باید به دنبال کسب آن باشیم؟ اما قبل از آن ببینیم  این بی سوادی چه اثرات بدی دارد؟

بی سوادی چه تاثیراتی بر زندگی ما می‌گذارد؟

همه ما یک موقعیت ایده آل برای خود در ذهن مان داریم و تصویر سازی می‌کنیم. مثلا «ای کاش رابطه خوبی داشتم، ای کاش اوضاع اینجوری نمی‌شد و... ». واقعیت این است ما یک موقعیت کنونی داریم یک موقعیت ایده آل. مسئله ما اینجاست که فاصله موقعیت کنونی ما با موقعیت ایده آل ما، هر روز به جای کمتر شدن، بیشتر می‌شود.

این موضوع حال ما را بد می‌کند، ما را مضطرب می‌کند، ممکن است باعث کاهش درآمد ما شود و... . و مثل یک گرداب، ما را به سمت سقوط می‌برد و چیزی نیست که فقط بر ما تاثیر بگذارد بلکه اطرافیان ما را هم تحت تاثیر قرار می‌دهد. حتی اگر ما هم در این گرداب نباشیم ولی اطرافیان ما در این گرداب باشند ما هم گرفتار آن می‌شویم. این گرداب، گرداب بی سوادی است.

اگر تغییر نکنیم چه می‌شود؟

حال شاید بعضی ها اینطور فکر کنند:«حالا چه اشکالی دارد؟ همین زندگی الان خوبه دیگه، قناعت می‌کنیم...»

متاسفانه مسئله این است که اگر به این موضوع اهمیت ندهیم زودتر از آنچه که فکرش را می‌کنیم از نظر روانی، اقتصادی، روابط و... دچار بحران می‌شویم و به سمت مرگ روانی (افسردگی) می‌رویم یعنی دیگر زندگی نمی‌کنیم بلکه فقط از نظر جسمی زنده هستیم(تازه اگر خودکشی نکنیم). تنها راه نجات، بروز رسانی و آپدیت شدن ما است.

مثال : ۲۰سال پیش احتمالا شما یک گوشی نوکیا داشتید. تازه گوشی وارد بازار شده بود، خیلی ها اصلا لزومی نمی‌دیدند که موبایل داشته باشند اما زمانی رسید که کسی باقی نماند که موبایل نداشته باشد. این موبایل که زمانی برای خودش رفاه و محصول لوکس محسوب می‌شد، تبدیل به یک وسیله روزمره و ضروری شد. ۵ سال بعد گوشی های اندروید وارد بازار شد و اپلیکیشن هایی مثل وایبر و وی چت محبوب شدند و هرکس که گوشی اندروید نداشت از یک سری از امکانات محروم می شد. همین طور تا امروز که هر چند ماه یکبار گوشی های جدید از برند های مختلف در بازار عرضه می‌شوند.که اگر ما خودمان را بروز نکنیم از دنیا عقب می‌مانیم. همین مسئله در مورد شرایط محیطی و اجتماعی ما نیز صدق می‌کند.

خود من نسبت به این مسئله مقاومت داشتم ولی به مرور زمان دیدم بدون آپدیت شدن نمی‌توان زندگی کرد.

موضوع این است که ما مسئله را ببینیم و بپذیریم که ما برای سازگار شدن با شرایط جدید نیاز به آموزش های جدید داریم . متاسفانه در بین ما ایرانی ها این موضوع خیلی پذیرفته نیست و گاهی اوقات ما بدون اینکه کاری انجام دهیم، این مسائل را گردن دیگران می‌اندازیم.( باید بدونیم ما هم نسبت به آن چیزی که می توانیم تغییر دهیم و اقدام کنیم مسئول هستیم).

تعریف انواع سواد از نظر یونسکو

این تعریفی که ما از سواد داریم یعنی سواد خواندن و نوشتن به زبان مادری، تعریف یونسکو از سواد در اوایل قرن بیستم است و این تعریف الان اعتباری ندارد.

یاد گرفتن رایانه و زبان خارجی،دومین تعریف بود که در اواخر قرن بیستم مطرح شد.

در قرن ۲۱، سومین تعریف سواد مطرح شد که ۱۲ نوع سواد به سواد های قبلی اضافه شد و کلا ماهیت سواد تغییر کرد.

۱) سواد عاطفی : شما تا چه اندازه در ایجاد روابط عاطفی با خانواده همسر فرزندان و دوستان موفق هستید .

۲) سواد ارتباطی: توانایی برقراری ارتباط و تعامل با تمامی اعضای جامعه. یعنی آداب معاشرت و روابط اجتماعی.

۳) سواد آموزش و پرورش: توانایی تربیت فرزندان به نحو احسن.

۴) سواد مالی: توانایی مدیریت اقتصادی درآمد، چگونگی پس انداز، سرمایه گذاری و مدیریت خرج .

۵) سواد رسانه : اینکه بدانیم کدام رسانه ها معتبر و کدام نامعتبر هستند. تشخیص موثق بودن اخبار و دیگر پیام های رسانه ای .

۶) سواد رایانه: توانایی استفاده از مهارت های هفت گانه کامپیوتر یعنی مفاهیم پایه فناوری اطلاعات و ارتباطات. مثل : استفاده از کامپیوتر و مدیریت فایل ها، استتفاده از واژه پرداز ( word)، صفحه گستر (excel)، استفاده از داده ها ، ارائه مطلب ( powerpoint) و استفاده از اینترنت میزان با سوادی شما را نشان می‌دهد.

۷) سواد سلامتی : دانستن اطلاعات مهم درباره تغذیه سالم و کنترل بیماری ها

۸) سواد نژادی و قومی: شناخت نژادها و قومیت ها، تبعیض نذاشتن و احترام گذاشتن

۹) سواد تحلیلی: چگونه مسائل را با استدلال منطقی و بدون تعصب ارزیابی می‌کنیم. (به دور از هرگونه خطای شناختی)

۱۰) سواد انرژی: توانایی مدیریت مصرف انرژی

۱۱) سواد علمی: علاوه بر سواد دانشگاهی بتوانید به طور علمی و منطقی به حل و فصل و بحث کردن در مورد مسائل مربوطه بپردازید.

۱۲) سواد بوم شناسی: سواد مراقبت و حفاظت از محیط زیست

جدید ترین تعریف سواد

زمانی شما سواد دارید که بتوانید به هر چیزی که بلد هستید عمل کنید . یعنی فرقی ندارد شما در چه جایگاهی هستید، میزان سواد شما بر اساس میزان عمل شما به دانسته هایتان سنجیده می‌شود. حتی اگر کل آن ۱۲ سواد قبلی را داشته باشید ولی به آن عمل نکنید فردی بی سواد در آن زمینه‌ها هستید.

به طور مثال:فردی که در یک منطقه دور افتاده ای زندگی می‌کند و به چیز هایی که یادگرفته عمل کند، با سواد است. اما ما که در محیطی هستیم که دسترسی به مطالب زیادی داریم و بعضا تحصیلات دانشگاهی داریم، با عمل نکردن به آن ها، متاسفانه فرد بی سواد محسوب می‌شویم.

حالا که نسبت به بی سوادی خودمان آگاه شدیم، بهترین کار این است که در نزدیکترین زمان ممکن نسبت به با سواد شدن‌مان اقدام کنیم.

حتی شده روزی نیم ساعت، یک ساعت وقت بزارید. من به شما قول می دهم بعد از شش ماه (حتی زودتر) اثر آن را می‌بینید و بعد از یک سال کلا زندگی شما متحول می‌شود.

 

هاجر یادگاری

هاجر یادگاری

ثبت دیدگاه

0 دیدگاه

ورود برای پیوستن به گفتگو