مقاله خودشناسی پیش از ازدواج به نوشته هاجر یادگاری

 چرا یک زوج جوان در ماه‌های اول پس از ازدواج به مشکل برمی‌خورند؟ چون یک ازدواج موفق شامل سه بخش است که فقط یک بخشش را همه‌ می‌دانند و آن بخش فنون و مهارت‌های بعد از ازدواج است. بخشی که اخیرا به آن اضافه شده مشاوره پیش از ازدواج است که هنوز هم خیلی از افراد آن را قبول ندارند ولی در حد کمی بین مردم جای خود را باز کرده است. اما مورد سوم که در این مقاله بیشتر به آن می‌پردازیم و کمتر به آن توجه شده خودشناسی پیش از ازدواج است. اولین قدم در ازدواج عاشق شدن و انتخاب پارتنر نیست بلکه شناخت خود است که من چه کسی هستم و با چه مدل فردی می‌خواهم و بهتر است ازدواج کنم.

لایو این مقاله را در اینجا می‌توانید مشاهده کنید:

 

 

 

باور‌های اشتباه در مورد مشاوره و خودشناسی پیش از ازدواج

افراد می‌‌ترسند مشاور به آنها بگوید که به درد هم نمی‌خورند یا پدر و مادرها می‌گویند وقتی دو جوان و خانواده‌ها همدیگر را پسندیده‌اند مشاوره ازدواج چه لزومی دارد؟ این دو دسته نمی‌دانند که مشاوره ازدواج برای جدا کردن دو نفر از هم نیست بلکه در جهت شناخت آن‌ها از خود و دیگری است تا در زندگی مشترک با شرایطی روبه‌رو نشوند که برایشان تازگی دارد. مشاور بلافاصله بله یا خیر نمی‌گوید بلکه مواردی را به آن‌ها گوشزد می‌کند که اگر روی آن‌ها کار کنند زودتر به نتیجه می‌رسند وگرنه باعث اختلافشان می‌شود. غالبا پیش ‌بینی‌ها درست از آب در می‌آید چون مسیر مشاوره ازدواج استاندارد است.

دلایل دیگری مثل هزینه یا زمان بندی جلسات مشاوره قابل قبول نیست چون فردی که می‌خواهد ازدواج کند از استطاعت مالی برخوردار است و برای خیلی از هزینه‌های ازدواج برنامه ریزی دارد. منتها افراد این هزینه را غیر ضروری ‌می‌دانند در حالیکه اگر رابطه به اختلاف بخورد چند برابر باید هزینه کنند. تعداد جلسات هم آنقدر زیاد نیست و نهایتا به ۴ یا ۵ تا برسد.

خودشناسی قبل از ازدواج شامل چه مواردی است؟

سوال اصلی که فرد باید از خودش بپرسد این است که آیا من آمادگی ازدواج را دارم یا نه. دیدگاه سنتی بازه سنی 18 تا حدودا 35 سال را برای ازدواج مناسب می‌داند و آمادگی ازدواج را در غالب سن تعریف می‌کند نه چیز دیگری. دیدگاه علمی معتفد است مساله ازدواج نیاز به یک سری آمادگی‌ها دارد که علاوه بر سن باید سنجیده شوند. این موارد شامل:

  • شناخت خود

منظور از خودشناسی میزان سن و تحصیلات نیست بلکه دانستن اینکه چه تیپ شخصیتی دارم و درونم چگونه است. مثلا درون گرا هستم ؟ افسرده ام یا عصبی هستم؟ باید بتوانم در حد یک یا دو پاراگراف در مورد خودم بنویسم و خودم را توصیف کنم. ابتدایی ترین راه برای شناخت خودتان نوشتن نکات مثبت و منفی رفتار‌هایتان است. اکثریت افراد یا خود را بی‌عیب می‌دانند یا نکته مثبتی درخود نمی‌بینند که در هر دو حالت نشانه عدم خودشناسی است.

  • دلایل شخص برای ازدواج

اکثر افراد به دلایل اشتباهی ازدواج می‌کنند که رابطه آن‌ها را خیلی زود به سمت شکست می‌برد:

دلایل اشتباه

  •  فشار اطرافیان

  • بالا رفتن سن

سن اگر باعث شود که ما در پیدا کردن هویت خود عجله کنیم می‌تواند مفید باشد .اگر می‌خواهم ازدواج کنم زودتر به سوال‌هایی که در مورد خودشناسی است جواب بدهم و دلیل اصلی ازدواج خود را غیر از سن پیدا کنم. اگر فقط ازدواج کنم به خاطر اینکه همه این سن ازدواج می‌کنند، این دلیل قطعا مردود است

  • هر آدمی ازدواج می‌کند من هم باید ازدواج کنم .

  • تنهایی

باید قبول کرد که ازدواج آدم را از تنهایی در می‌آورد ولی نباید تمام دلیل فرد برای ازدواج این مورد باشد. برای همین یکی از مواردی که درخودشناسی پیش از ازدواج مطرح می‌شود این است که فرد با تنهایی خودش چگونه کنار می‌آید. بسیاری از افراد از تنهایی به سمت جمع، محیط مدیا، فیلم و بیرون فرار می کنند چون در تنهایی با دنیای درون خودشان رو به رو می‌شوند. فرد باید بداند که اگر نمی‌تواند در تنهایی خودش را تحمل کند و از فکر غنی برخوردار نیست و حرفی با خودش ندارد چطور انتطار دارد برای شخص دیگری جذاب باشد. در نتیجه کنار همسرش هم حس تنهایی می‌کند و حرفی غیر غر زدن ندارد. از طرفی فرد مقابل هم برای شادی و آرامش ازدواج کرده است و نمی‌خواهد دائما غر بشنود و نمی‌تواند همه تنهایی همسرش را پر کند و نیاز به آزادی دارد. نتیجه این مدل ازدواج نارضایتی زناشویی علاوه بر حس تنهایی است.

متاسفانه دیدگاه سنتی می‌‌گوید افراد زیر یک سقف که بروند حرف برای گفتن پیدا می‌کنند و بعد عقد محبت ایجاد می‌شود و این دیدگاه بسیار سمی است.

  • مدیریت هیجان

آیا در زمان‌هایی که استرس دارید یا غمگین و مضطرب و عصبانی هستید یا زمانی که دچار ناکامی شده‌اید، مدیریت هیجانات خود را بلد هستید یا کم‌صبری می‌کنید و آشفته می‌شوید؟ اگر فردی مدیریت هیجاناتش را بلد نباشد اصلا نباید وارد زندگی بشود چون در این مواقع رفتار‌های مخرب از خود نشان می‌دهد. خود ازدواج یکی از پنجمین یا ششمین موارد استرس زاست که نیاز به مدیریت هیجان دارد.

  • مسيولیت پذیری

منظور از مسئولیت‌پذیری غذا درست کردن یا سرکار رفتن نیست. مسئله پذیرفتن مسئولیت انتخابهایم و نقش‌هایم است، جدا از اینکه طرف مقابل مسئولیتش را ایفا می‌کند یا خیر. متاسفانه زوجین مشروط به اینکه طرف مقابل چقدر مسئولیت‌پذیر باشد، به وظایف خود عمل می‌کنند و این به معنی عدم مسئولیت است. مسئولیت در انتخاب یعنی من به عنوان یک فرد عاقل و بالغ اگر مشکلی در ازدواج دارم نمی‌توانم دیگران را مقصر کنم.

  • تعهد

مورد بعدی تعهد است که کاملا با مسئولیت‌پذیری در ارتباط است. قسمت کوچکی از تعهد مربوط به خیانت است و قسمت بزرگی از آن به مسئولیت‌پذیری فرد نسبت به وظایف زندگی مشترک برمی‌گردد. باید دید که آیا این فرد در زمان تجرد نسبت به خانواده و اطرافیانش متعهد بوده؟ از زمان مجردی و از زمان نوجوانی  نسبت به وظایف خود در نقش‌‌های مختلف متعهد بوده و روی حرفش حساب میکردند یا نه.

  • استقلال

 معمولا افراد ازدواج می‌کنند که مستقل شوند در حالیکه ازدواج برای استقلال نیست. درستش این است که اول مستقل شویم بعد ازدواج کنیم. برای ازدواج دونفر باید بالغ و عاقل و مستقل باشند تا یک زندگی را بسازند.

انواع استقلال:

۱- استقلال عاطفی 

معمولا دوستان و نزدیکان فردی که از تنهایی رنج می‌برد به جای آنکه وسیله‌ای برای رشد شخصیتی او باشند، صرفا پناهگاه او برای فرار از تنهایی هستند و به آن‌ها وابسته می‌شود.فرد وقتی که ازدواج می‌کند این پناهگاه را همسر خود قرار می‌دهد و کم‌کم از همین جا اختلافات شروع می‌شود. فرد هم دوستانش را از دست داده هم همسرش نمی‌تواند تمام خلاها و تنهایی او را پر کند. چنین فردی استقلال عاطفی ندارد.

۲- استقلال فکری

اگر فردی  دائما افکار و احساساتش را با خانواده و دوستانش در میان بگذارد و نتواند به تنهایی تصمیم بگیرد استقلال فکری ندارد یعنی نمی‌تواند خودش  را مدیریت کند.

۳- استقلال مالی 

قبل از ازدواج دو نفر باید حتما کفایت مالی داشته‌ باشند. برای دخترخانم‌ها یادگیری مهارت‌های شغلی ضروری است. بسیاری از دخترانی که این مهارت‌ها را نداشته‌اند صرفا به خاطر تامین مالی مجبور شده‌اند در زندگی مشترکی که آسیب‌زا بوده است باقی بمانند.

  •  شناخت اختلافات شخصیتی

چون افراد حودشان به این اختلالات واقف نیستند، ازدواج با آن‌ها بسیار خطرناک است و ما از طرفین می‌حواهیم که در خود و طرف ‌مقابل وجود این اختلالات را بررسی کند. اختلال‌هایی مثل وسواس فکری یا پارانویید، اسکیزوتایپ‌ها.

این افرادی در صورتی می‌توانند ازدواج کنند که به مشکل خود واقف باشند و به طرف مقابلشان اعلام و در مرحله بعدی خود را درمان کنند.

  • آدم ازدواج هستید یا نه

چه افرادی نباید ازدواج کنند:

۱- حوصله یا وقت کافی ندارند

۲- از تعهد می‌ترسند

۳- تعلقات عاطفی قبلی خود را حل نکرده اند و ذهنشان از روابط قبلی پاک نشده است.

 ازدواج مثل یک گل به مراقبت نیاز دارد و طرفین باید تایمی را در روز جدا از وطایف روزمره صرفا به همدیگر اختصاص بدهند. در این زمان‌های خاص دو نفر نباید خسته باشند چون در این تایم باید از صحبت با هم لذت ببرند و شاداب شوند و به هم آرامش دهند. افرادی که نمی‌توانند شئونات یک تعهد طولانی مدت را رعایت کنند. آن‌ها باید خود را بشناسند تا به دیگران اعلام کنند که اهل ازدواج نیستند .

ضرورت خودشناسی پیش از ازدواج

ازدواج هم مثل هر انتخاب دیگری ریسک دارد ولی اگر همراه با فکر و آگاهی باشد احتمال شکست در آن به حداقل می‌رسد و قابل‌کنترل‌تر می‌شود.

مشاوره قبل از ازدواج به خاطر پیچیدگی‌های دنیای امروز ضروری است و مثل قدیم نمی‌توان بدون مشاوره و شناخت، زندگی مشترک را آغاز کرد. هرچه قدر بالغ‌تر شوید و رشد بیشتری داشته باشید پارتنر بهتری پیدا خواهید کرد و زندگی موفق‌تری خواهید داشت. درست است که خودشناسی سخت است ولی چنانچه بدون آگاهی وارد زندگی مشترک شوید دچار فرافکنی و عدم تفاهم نسبت به طرف مقابل می‌شوید. خودشناسی انتها ندارد اما تا حدی که بتوانید پارتنر مناسب خود را پیدا کنید کفایت می‌کند.

ممکن است بعد از اینکه حودتان را شناخنید تعداد افرادی که بخواهید انتخاب کنید کم بشود ولی اشکالی ندارد. ما در این دنیا نیامده‌ایم که فقط ازدواج کنیم. اگر حتی یک نفر باشد که شما با او خوشبخت می‌شوید ارزش دارد که دیر اما بدون ریسک یا با کمترین احتمال شکست به او برسید. حتی اگر ازدواج هم نکردید با خودشناسی چیزی را از دست نمی‌دهید و خودتان را رشد داده‌اید. وقتی خودتان را بشناسید فردی را هم که مناسب‌ترین گزینه برای  شما باشد را از دست نمی‌دهید.

هاجر یادگاری

هاجر یادگاری

ثبت دیدگاه

0 دیدگاه

ورود برای پیوستن به گفتگو