نظریهی همیشه از پیش شنوایی میگوید: ما به اشتباه خود را فردی باز و پذیرا و بیطرف میبینیم؛ در واقع رویکرد ما به خودمان، محیطمان و دیگران در دنیای بیرون، به واسطهی ایده ها و تفکرات سابق ما فیلتر شده است. این فیلتر شامل ارزشها و تجارب قبلی و تربیت سابق ماست و دنیا را به همان ترتیب میبینیم.
مثلا زمانی که قرار است غذای جدیدی را تست کنیم؛ از آنجایی که هرگز آن را در تجارب قبلی خود نداشتهایم با خودمان میگوییم: تو آلواسفناج دوست نداری! چون در ظرف تجارب گذشته تو نیست. یا اینکه ممکن است ده یا بیست سال گذشته، یک بار این غذا را تست کردهاید و برایتان خوشایند نبوده است! بنابراین این آگاهی را در ذهن خود ذخیره میکنید و هرگز به خود امکان آزمایش دوباره آن را نمیدهید. پس شما با روشن نگه داشتن سیستم پیششنوایی هرگز اجازهی آزمودن و تجربهی مسائل و رفتارهای جدید را به خود نمیدهید و از این رو حوزهی اختیارات و امکانات شما بسیار محدود میشود. در حالی که ما غالبا از این حقیقت غافلیم که ما تغییر میکنیم، سلیقههای ما تغییر میکند و حتی آن موضوع مورد نظر ما هم ممکن است تغییر کند.
همیشه از پیش شنوایی چیست؟
همین حالا که مشغول خواندن این مقاله هستید ممکن است با خود بگویید: همیشه و از پیش شنوایی چیست؟ من هرگز این کلام به گوشم نخورده است و دربارهاش نشنیدهام! راستش را بخواهید؛ همین دوستی که در گوش شما مشغول گفتگوست پدیدهی جالب همیشه و از پیش شنوایی است! همین پدیده راجع به همه چیز نظر میدهد!
برای مثال زمانی که از خواب بیدار میشوید با اولین خمیازه شروع به صحبت میکند: هیی… دوباره صبح شد؛ چه روز قشنگی داریم! یا … باز صبح شد! چقدر مزخرف! دوباره کلی کار دارم که باید انجام دهم. حالا باید برم صبحانه درست کنم و … این همه صحبت و گفتگو فقط برای زمان بیدار شدن شماست و طی ۲۴ ساعت هفت روز هفته مشغول ایده و نظر دادن به شما درمورد تمامی مسائلی است که با آن ها رو به رو میشوید و همین دوست صمیمی تا آخر شب و زمانی که باز به خواب بروید با شما مشغول گفتگو و تبادل نظر است.
زمانی که شما با دوستان خود گفتگو میکنید هم این دوست عزیز مشغول گفتگو با شماست: راست میگوید؟ نه دروغ است! من که حرفش را قبول ندارم؛ یا چقدر مزخرف به هم میبافند یا این که تکراری است مشابهش را زیاد شنیدهام.
تأثیرات مکانیسم همیشه از پیش شنوایی بر رفتار و زندگی ما
حوزهی همیشه و از پیش شنوایی ممکن است بر روی انسان های اطراف شما فعال شود. اینکه فردی را میپسندید یا نمیپسندید؛ از افرادی خوشتان میآید یا نمیآید و برای همیشه ارتباط با آنها را محدود یا قطع میکنید یا کردهاید. ممکن است پیش شنوایی به شما بگوید با فلان فرد معاشرت نکن؛ فردی حوصله سربر و خستهکننده است. او با تو به دیدن موزه نمیآید و اهل کافه گردی نیست؛ در حالیکه در واقعیت ممکن است مردم تغییر کنند. اما به سبب وجود «پیش شنوایی» ما حتی به خود و آن ها اجازهی تعامل برای آزمودن این تغییر را نمیدهیم.
یا ممکن است شما بعد از چند تجربه به این نتیجه رسیده باشید که مادر شما شنوندهی فعالی نیست و بنابراین هرگونه ارتباط و گفتگو را با او قطع میکنید. چون هربار که میخواهید با او گفتگو کنید به خود مدام میگویید: او شنوندهی خوبی نیست؛ او شنوندهی خوبی نیست! اما با خاموش کردن این صدا ممکن است شما از زاویه ای دیگر با مادرتان گفتگو کنید و بدون پیش داوری، امکان شنیده شدن گفتگویتان را به خود بدهید و کسی چه میداند؟ شاید این بار در کمال ناباوری حرفهایتان شنیده شد.
زمانی که شما مرتب با خودتان میگویید: مادرم به حرف هایم گوش نمی دهد؛ دوستم اهل کمک کردن به من نیست؛ من فلان مزه را دوست ندارم و … پس چطور باید آن تعاملها برای شما خوشایند یا دارای نتایج متفاوتی باشند؟ شما فضایی را برای دیدن یک تجربهی جدید باز نکردهاید.
این به معنای ایجاد تغییر در دیگران نیست؛ فقط قرار است دکمه ی همیشه و از پیش شنوایی خاموش شود تا شما وجود واقعی افراد را بتوانید ببینید و آنها نیز بتوانند خود را به شما ورای قضاوتهای ذهنیتان نشان دهند.
سودهای پیش شنوایی
علت نگه داشتن پیش شنوایی در ذهنمان این است که ما یاد گرفتیم که زرنگ باشیم و از تجارب گذشتهی خود درس بگیریم. میترسیم سرمان کلاه برود یا گول بخوریم. مرتب در حال پیشبینی و ذهنخوانی هستیم تا بتوانیم خوب جلوه کنیم و از بد جلوه کردن بپرهیزیم. ما یاد گرفتهایم با استفاده از تجربیات پیشین، خود را از صدمات آینده حفظ و مراقبت کنیم. بنابراین فکر میکنیم مشورت با این صدا و گوش دادن به این صدا به نفع ماست و کاملا به او اعتماد داریم.
هزینههای وجود پیش شنوایی
پیش شنوایی به تدریج ما را کور و کر میکند. چون ما را به افرادی قضاوتگر تبدیل میکند و این امر دامنهی قدرت ما را در زندگی محدود و ارتباطاتمان را بسیار کم میکند.
با روشن نگه داشتن این دکمه شما بسیاری از روابط و تجربهها را از دست میدهید. چون پیشاپیش در مورد یک فرد یا یک کار و تجربه نظر میدهید و آن را برای همیشه میبندید و خود را از تجربه کردن و شنیدن محروم میکنید. پس هزینهی گوش دادن به این سیستم درونی، از دست دادن ارتباطات است. چرا که شما هنگام گفتگو با دوستانتان آنها را نمیشنوید بلکه گفتگوی درونی خود را میشنوید و ممکن است بارها دچار پیش داوری و رنجش و خطاهای مختلف شناختی از سوی سیستم گفتگوی درونی خود شوید.
برای دور شدن از هزینهها و ضررهای این مکالمه درونی، لازم است شما هنر خاموشکردن این دکمهی طبیعی درونی را فرا بگیرید و به دنیای اطرافتان بدون فیلترهای ذهنی نگاه کنید.
با خاموش کردن این دکمه، هر امکانی شدنی است. ما به کودکانی جستجوگر تبدیل می شویم که قادریم محدودهی اطرافمان، خود و دیگران را بدون تجربههای ناکام کنندهی پیشین ببینیم و دوباره برای زندگی تلاش کنیم.
برای مدیریت و غیر فعال کردن آن چه باید کرد؟
قرار نیست کار خاصی بکنید فقط لازم است به خودتان اجازه و امکان سنجش همهی واقعیتهای اطراف خود را بدهید. ممکن است شما آلواسفناج را دوست داشته باشید یا دوست نداشته باشید. این معنی خاصی ندارد! میتوانید بازهم آن را تست کنید و بازهم دوست نداشته باشید و بازهم معنی خاصی نمیتواند داشته باشد. تنها کاری که لازم است انجام دهید؛ جستجو برای باز کردن فضاهای تازه اطرافتان است.
بنابراین به نکات زیر عمل کنید:
۱- به حدسهایتان توجه نکنید
با ذهن باز به فضای اطراف و اطرافیانتان و امکاناتتان نگاه کنید و در صورتی که خطر جدی برای شما ندارد آنها را بازآزمایی کنید.
۲-به صدای درونیتان واقف باشید و تمرین کنید که آن را کم و زیاد کنید.
صدای درون را از حالت ناخودآگاه به خودآگاه درآورید. طی چندین روز تمرین شما میتوانید این صدا را بشنوید و ببینید که بسیاری از گفتگوهای او بیمنطق است. پس میتوان در عین صحبت کردن، مثل یک رادیوی بیآزار همیشه روشن به آن توجه کرد و برای انجام کارها از عقل و منطق درونی و مشاور حرفهای کمک بگیرید.
۳-از درمان cbtکمک بگیرید.
درمان cbt به شما کمک میکند که خطاهای ذهنی خود را شناسایی کنید و بنویسید. اینگونه متوجه میشوید که حجم زیادی از پیش شنواییهای شما حاصل خطاهای ذهنیتان است و میتواند خاموش شود و با بیاهمیتی با آن ها برخورد شود.
۴-سعی کنید در اینجا و اکنون زندگی کنید.
وقایع اطرافتان را حس کنید.ذهن آگاهی به شما در این زمینه کمک می کند. ذهنآگاهی مهارتی است که باید آموخنه شود و تمرین و ممارست نیاز دارد.
۵-در هر گفتگو با دوستان و اطرافیانتان به آگاهی و تمرین بیشتر در زمینهی خاموش کردن گفتگوها و پیش داوریها بپردازید.
پیش از گفتگو به خاطر داشته باشید که ممکن است دوستان خود را نشنوید و فقط گفتگوهای خود را بشنوید. به این حقیقت آگاه باشید و تمرین کنید که مرتب به حالت خودآگاه و شنوایی فعال و خالص برگردید.
۶-هنگام گفتگو به چشم های طرف مقابل نگاه کنید.
سعی کنید بعد از هر چند جمله بازخورد دهید. این کار به شما کمک میکند که در لحظه حضور داشته باشید و تعامل فعالتری با فرد مقابل داشته باشید.
۷-سعی کنید خود را به جای طرف مقابل بگذارید.
از نگاه او هم به دنیا و مسائل نگاه کنید. همدلی و نگاه به دنیا از زاویههای دیگر به باز شدن ذهن شما کمک میکند و شما را از زندگی در دنیای پیششنوایی باز میدارد.
۸-با دقت زیاد صحبتهای فرد مقابل را بشنوید
طوری دقیق گوش دهید که انگار میخواهید مثل یک خبرنگار آن را ثبت کنید. برداشتهای شخصی را کنار بگذارید و داستانسازی در ذهنتان نداشته باشید
۹-مهارتها را هر روز تمرین کنید.
عدم مرور و تمرین مهارتها شما را بسیار سریع به دنیای ناخودآگاه و پیش شنوایی برمیگرداند تا جایی که از دنیای واقعی به میزان زیادی فاصله میگیرید.
2 پاسخ
سپاس بابت متن کاربردی و پرمحتواتون،
با دقت مطالعه شد دونکته خدمتتون:
۱.ساختارهای مضرّ و بی پایه، و تابوهای بدردنخور رو میبایست جراتمندانه شکست و با ساختار بهتری جایگزین کرد، ولی نیازی نیست ساختارهای قبلیِ مفید که بخوبی دارن کارشونو میکنن، ولو اینکه اسم عرف و سنتی روشون باشه رو، بیجهت نادیده گرفت یا تخریب کرد.. (از جمله این ساختارهای درست، میشود به عبرت ها و تجربیات ارزشمندِ قبلیِ یک شخص اشاره کرد، کما اینکه اساسا مکانیسمِ رشد و ارتقاءِ بُعدِ شناخت و معرفتِ انسانی، بر مبنای ذهنیتیست که از تجربیات و سوابق قبلی، برای اون شخص، در حافظه اش شکل گرفته است)
به بیان دیگر، نویسنده بزرگوار به اعتبارِ خطاهای شناختیِ احتمالیِ قبلی، همچنین احتمالِ تغییراتِ موثر در کیفیات یا کمیاتِ سوژه، و همینطور احتمالِ تغییرات در ابعادِ وجودیِ خودِ فردِ شنونده یا ادراک کننده، چنان بستر تعامل شخص با محیط پیرامون را شناور و سیّال درنظر گرفته، که در مقاله هیچ اشاره ای به تمایزِ مابینِ
پیش شنوایی(که یک خطای ترکیبیِ شناختیست) و
تجربیاتِ ارزشمند قبلی
قائل نشده است..!
شاید هم تعمداََ، باتوجه به رواج و فراگیر بودنِ خطای پیش شنوایی و حجم بی انتهای آسیبهایِ شخصی و اجتماعیِ آن، نویسنده قیدِ مستثنا کردنِ ذهنیتهای قبلیِ کارا و سالم را نیز کلا زده، قاعده ی کلی مطرح مینماید و اصرار بر نادیده گرفتنِ کلیه ی دستاوردهای شناختی و خاطرات ذهنی قبلی را دارد!، خلاصه برای تجربیات و سوابقِ شناختیِ ارزشمندِ قبل، استثنایی قائل نشده است..
۲.در موردِ عنوانِ مقاله:
عبارتِ همیشه از پیش شنوایی!!
تشکیل شده است از:
یک قید، یک حرف اضافه، و یک اسم مصدرِ پیشونددار…!
این عبارت بنظرم برای معنادار شدن، حداقل به یک فعل نیاز دارد و بدون فعل، عبارتِ مستقلِ معناداری نیست فعلی مثلِ: آسیب میبینیم، یا برحذر باشید، یا اجتناب کنید،یا حتی بترسید😉
شما نظرتان درموردِ انتخاب عبارت زیر در جایگاهِ عنوانِ مقاله چیست؟
<>
همین بود☝️تموم شد..!
خاب گاهی از پرخوری، چییییییی!!؟
بقیه ش کجاست…؟😂😂
همیشه از پیش شنوایی، چیییییی!؟
همیشه از پیش شنوایی چیکار کنییییم!؟
مگر اینکه اصرار داشته باشیم به اسم ترجمه، یا عبارت سازی یا هر حکمت دیگری که نمیدانم، ساختارهای معنادارِ زبان فارسی را هم نادیده بگیریم
صراحت منو ببخشید..
لطفا با لحن شوخی که مدنظرم بوده بخونید🌹
شایدم عنوانِ مدنظرِ نویسنده یا مترجم این بوده:
*پیش شنوایی و گفتگوی ذهنی*
*امری اجتناب ناپذیر و همیشگی*
که حکایت از درگیریِ دائمیِ ذهنِ انسان،
با موضوعِ گفتگوهای درونی، و پیش شنوایی هایش دارد٪
با تقدیم احترام
AlirezA
(نظر شخصی)
ببخشید که پاسخ شما دیر شد. انتقادتون کاملا به جا بود. عنوان رو تغییر دادیم. سپاس از ریزبینی و وقتی که برای اصلاحش گذاشتید.